نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 222
است واننهاد، مگر آن كه مردم را در آن
باره سوگند داد؛ و صحابه مىگفتند: بار پروردگارا، آرى ما شنيدهايم و تابعان
مىگفتند: بارپروردگارا كسانى كه مورد اطمينان من هستند آنها را نقل كردند و سپس
يك به يك آنان را نام مىبردند.
سپس آنان را سوگند داد كه از پيامبر صلى
الله عليه و آله و سلم شنيدهاند كه فرمود: هر كس مىپندارد كه مرا دوست مىدارد
در حالى كه با على دشمنى مىورزد، دروغ مىگويد. نمىشود مرا دوست داشت و با على
دشمنى ورزيد. كسى به آن حضرت گفت: اى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، اين
چگونه است؟ فرمود: زيرا من از اويم و او از من است، هر كس او را دوست بدارد، هر
آينه مرا دوست داشته است؛ و هر كس مرا دوست بدارد، هرآينه خداى را دوست داشته است.
هر كس او را دشمن بدارد، هر آينه مرا دشمن داشته است و هر كس مرا دشمن بدارد، خداى
را دشمن داشته است. پس گفتند: پروردگارا، آرى، ما شنيدهايم.
اين روايت به روشنى هر چه تمام بر
واقعيتهاى زير دلالت دارد:
1- شدت و شمول محاصره تبليغاتى امويان.
2- پرده تاريكى كه بنى اميه بر آن دسته
از سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه به فضايل اهلبيت مربوط مىشد كشيده
بودند.
3- طولانى بودن روزگار اين محاصره و
پرده پوشى.
اين امور امام حسين عليه السلام را
ناگزير ساخت تا چنين اجتماع و محفلى بزرگ را تشكيل دهد و فضايل اهل بيت را به
باقيمانده صحابه صالح و تابعان برگزيده يادآور شود. گويى امام عليه السلام چيزى را
يادآور مىشد كه در شرف فراموشى بود؛ و از حقيقتى پرده برمىداشت كه بر اثر اختناق
و سختگيرى در مدت زمان محاصره، در آستانه مرگ قرار داشت. آرى اوست كه مىفرمايد:
«من بيم آن دارم كه اين امر كهنه گردد و حق از ميان برود و مغلوب شود ...»! و اوست
كه باقيمانده صحابه و تابعان را به شكستن اين محاصره دعوت مىكند و مىفرمايد: به
خاطر حقى كه خدا و رسول او بر شما دارند و به حق