نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 223
نزديكى من به رسول خدا صلى الله عليه و
آله و سلم از شما مىخواهم كه چون از نزدم رفتيد و در شهرهايتان افراد مورد
اطمينان و اعتماد قبايلتان را فرا خوانيد اين ديدار و گفت و گوى ما را به آنان
بگوييد و آنان را به آنچه از حق ما مىدانيد دعوت كنيد ... شما را به خدا سوگند
مىدهم كه اين حقايق را جز براى كسانى كه به خودشان و دينشان اعتماد داريد، بازگو
نكنيد.
همچنين در اين روايت دلالت روشنى است بر
تلاش عظيمى كه امام حسين عليه السلام براى درهم شكستن اين محاصره و شكافتن اين
پردهپوشى به خرج مىداد و نيز دشوارى بزرگى كه در اين راه روياروى آن حضرت قرار
داشت. زيرا كه اين محاصره و پردهپوشى در اين دوره به اوج شدّتش رسيده بود. چنين
شدتى نه در روزگار امام حسن عليه السلام بود و نه در روزگار اميرالمؤمنين، على
عليه السلام.
3- 1- احتجاج با
عالمان و دعوتشان براى يارى حق
آن حضرت طى گفتارى در امر به معروف و
نهى از منكر، صحابيان آگاه را به ويژه و تابعان را به طور عموم مورد خطاب قرار
مىدهد و با آنان احتجاج مىكند و آنان را به يارى حق و گرفتن موضعى شرافتمندانه و
شايسته اهل علم فرا مىخواند و مىفرمايد:
اى مردم از موعظههاى خداوند به دوستانش
عبرت بگيريد، آنجا كه از احبار بد مىگويد و مىفرمايد: «چرا ربانيون و احبار
آنان را از گفتار گناهشان منع نكردند» [1] و فرمود: «كسانى از بنى اسرائيل كه كفر
ورزيدند لعنت شدند ... هر آينه بدكارى است كه مىكنند» [2]. خداوند از آن رو بر
اين كارشان عيب گرفت كه آنها ستمگرانى را كه در ميان آنها آشكارا مرتكب زشتى و
فساد مىشدند مىديدند، ولى به خاطر تمايل به چيزى كه از آنها دريافت مىداشتند و
از بيم چيزهايى كه از آنها پرهيز مىكردند، آنان را باز نمىداشتند. خداوند
مىفرمايد: «پس، از مردم نترسيد و از من بترسيد» [3] و فرمود:
«مردان و زنان مؤمن برخىشان سرپرست
برخى ديگرند، به معروف امر و از منكر نهى