نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 227
خورده بودى و پيمانهاى محكم بسته بودى
كه به خاطر آنچه ميان تو و آنان پيش آمده است يا به خاطر كينهاى كه در دل دارى،
دستگيرشان نكنى. [1]
آيا تو قاتل عمرو بن حمق، يار رسول خدا
و بنده صالح، نيستى كه عبادت او را فرسوده و پيكرش لاغر و رنگش زرد شده بود. در
حالى كه پيش از آن او را امان داده بودى و چيزهايى از عهد و پيمانهاى الهى بر او
داده بودى كه اگر به پرندهاى مىدادى از
[1] - حجر بن عدى كندى: عمرو بن عبدالبر
در كتاب الاستيعاب گويد: حجر با وجود كمى سن و سال در برابر صحابه بزرگ، از
بزرگانشان بود. ديگرى گفته است: او از قهرمانان؛ و پرچمدار پيامبر صلى الله عليه و
آله و سلم بود. او از سران و پارسايان به شمار مىرفت و محبت و اخلاص او نسبت به
اميرمؤمنان عليه السلام مشهورتر از آن است كه باز گفته شود. در جنگ صفين فرمانده
قبيله كنده بود و در جنگ نهروان فرماندهى جناح چپ سپاه را داشت. او به حُجر خير
مشهور بود ... اعمش گويد: نخستين كسى كه در اسلام به زجر كشته شد حجر بن عدى بود و
نخستين سرى كه از شهرى به شهر ديگر هديه داده شد، سر عمرو بن حمق بود (الدرجات
الرفيعه: ص 423- 429).
اميرالمؤمنين به وى گفت: اگر روزى از تو
بخواهند كه از من بيزارى بجويى چه خواهى كرد؛ و چه خواهى گفت؟ گفت: يا
اميرالمؤمنين، به خدا سوگند، اگر مرا با شمشير تكه تكه كنند و درون آتشى گداخته
اندازند، اين كار را بر بيزارى جستن از تو ترجيح خواهم داد. حضرت فرمود: اى حجر در
هر كار خيرى موفق باشى، خداوند به خاطر اهل بيت پيامبرت به تو پاداش خير دهد.
(سفينة البحار، ج 1، ص 223).
معاويه در سال 53 ه حجر بن عدى را كشت.
او نخستين كسى بود كه در اسلام به طرز فجيعى كشته شد؛ زياد وى را همراه نوزده نفر
ديگر از يارانش از اهل كوفه و چهار تن از ديگر جاها، از كوفه برد. چون به «مرج
عذراء» در دوازده ميلى دمشق رسيدند، پيك، اخبارشان را به معاويه رساند. او مردى
لوچ را فرستاد ... چون به آنان رسيد به حجر گفت: اى سرگمراهى و معدن كفر و طغيان و
دوستدار ابوتراب! اميرالمؤمنين به من دستور داده است كه تو و يارانت را بكشم، مگر
آن كه از كفرتان بازگرديد و صاحبتان را لعن كنيد و از او بيزارى جوييد. حجر و
همراهانش گفتند: شكيبايى بر تيزى شمشير از آنچه ما را بدان دعوت مىكنيد، براى ما
آسانتر است، و رفتن نزد خداوند و پيامبرش و جانشين او نزد ما محبوبتر از ورود در
آتش است. چون حُجر براى كشته شدن پيش رفت، گفت: بگذاريد دو ركعت نماز بخوانم؛ و
نمازش را طولانى ساخت. به او گفتند: از بيم مرگ بود؟ گفت: نه، من هرگز براى نماز
تطهير نكردم مگر آن كه نماز گزاردم و هرگز نمازى كوتاهتر از اين نخواندهام؛ سپس
پيش رفت و گردنش زده شد و ديگر يارانى كه با وى همسخن بودند نيز كشته شدند. گفته
شده است كه قتل آنان در سال پنجاهم هجرى بوده است. (مروج الذهب، ج 3، ص 12- 13).
از جمله كسانى كه همراه حجر كشته شدند
اينان بودند: پسرش همام، قبيصة بن ضبيع عبسى، صيفى بن فسيل، شريك بن شداد حضرمى،
محرز بن شهاب سعدى و كرام بن حيان عبدى (الدرجات الرفيعه فى طبقات الشيعه: 428).
عايشه به معاويه گفت: از رسول خدا صلى
الله عليه و آله و سلم شنيدم: در عذراء مردانى كشته خواهند شد كه خداوند و اهل
آسمانها به خاطرشان در خشم شوند.
اخبار فراوانى نقل شده است كه چون
معاويه در آستانه وفات قرار گرفت و نفسهاى آخر را مىكشيد، مىگفت: اى حجر من با
تو روزى سخت دراز در پيش دارم.
از ابن اسحاق پرسيدند مردم كى خوار
شدند؟ گفت: هنگامى كه حسن بن على وفات يافت و معاويه زياد را برادر خود خواند و
حجر بن عدى كشته شد (الدرجات الرفيعه، ص 429).
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 227