responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 232

فرمود: با آنان چه كردى؟

گفت: آنان را كشتيم و كفن كرديم و بر آن‌ها نماز خوانديم!

حسين عليه السلام خنديد و گفت: معاويه، آن گروه بر تو چيره شدند. ولى ما اگر پيروانت را بكشيم. نه كفنشان مى‌كنيم، نه بر آنان نماز مى‌خوانيم و نه آنان را به گور مى‌سپاريم.

شنيده‌ام كه از على بد مى‌گويى و نسبت به ما كينه مى‌ورزى و از بنى هاشم عيب‌جويى مى‌كنى. آن‌گاه كه چنين كردى به نفس خويش باز گرد درباره حق از او بپرس كه آيا به زيان اوست يا به سودش، چنانچه اين كار را عيبناك‌تر نيافتى، آن‌گاه تو بى عيبى و ما به تو ستم كرده‌ايم. اى معاويه، جز كمان خويش را زه مينداز و جز بر هدف خويش تير ميفكن و در دشمنى با ما زياده‌روى مكن و اصرار نورز؛ چرا كه تو در دشمنى با ما از كسى (عمرو بن عاص) پيروى كرده‌اى كه پيشينه اسلام ندارد و نفاق او امرى جديد نيست و تو را جز براى منافع خود نمى‌خواهد [و هموست كه دشمن توست‌] پس به اراده خود هر چه مى‌خواهى انجام بده (و بنگر كه با خويش چه مى‌كنى؟). [1]

نقل شده است كه امام حسين عليه السلام به معاويه نامه‌اى نوشت و در آن به خاطر كارهايى كه از وى سر زده بود او را سرزنش و نكوهش كرد. در آن نامه آمده بود: «سپس پسرت را ولايت دادى، جوانى كه شراب مى‌نوشد و با سگان بازى مى‌كند. با اين كار به امانتت خيانت كرده‌اى و رعيت خويش را تباه كرده‌اى و به سفارش پروردگارت عمل نكرده‌اى. چگونه بر امّت محمد صلى الله عليه و آله و سلم كسى را مى‌گمارى كه شراب مى‌نوشد؟ كه نوشنده مسكر از فاسقان و اشرار است و شارب مسكر بر درهمى امين نيست تا چه رسد كه امين امتى باشد! زود است كه نتيجه عمل خويش را ببينى و آن هنگامى است كه طومار استغفار در هم پيچيده شود. [2]

معاويه با گماردن جاسوسان فراوانى- كه جزئيات زندگى خصوصى و عمومى امام حسين عليه السلام را به او گزارش مى‌دادند- از اوضاع و احوال آن حضرت آگاهى كامل داشت.

دست حسين عليه السلام نيز به خاطر بخشندگى و سخاوت فراوان تنگ و زير بار قرض رفته بود.

معاويه فرصت را غنيمت شمرد و به آن حضرت نوشت كه قصد دارد چاه «ابونَيْزر» را،


[1] - الاحتجاج، ج 2، ص 19- 20.

[2] - دعائم الاسلام، ج 2، ص 133، حديث شماره 468.

نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 232
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست