نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 235
مىخورند، بيش از آنهايىاند كه غبطه
او را با داشتن شما مىخورند، و شگفت از اين كه يزيد كابين تعيين مىكند، در حالى
كه او كسى است كه مانند ندارد و به سبب آبروى او از ابر طلب باران مىشود، بنابر
اين پاسخى نيكو بده، اى اباعبدالله!
حسين عليه السلام گفت: ستايش خدايى را
كه ما را براى خويش برگزيد و براى دين خويش ما را پذيرفت و بر بندگانش ما را
برگزيد.
آنگاه فرمود: اى مروان تو گفتى و ما
شنيديم، اما اين كه گفتى «مهريهاش هر چه پدرش بخواهد»، به جانم سوگند، اگر اين
خواستگارى را بپذيريم، از سنّت رسول خدا درباره دختران و زنان و خاندانش كه دوازده
اوقيه معادل 480 درهم است فراتر نمىگويم!
اما اين كه گفتى: «با اداى بدهى پدرش»
كى زنان ما بدهى ما را ادا كردهاند؟
اما صلح ميان اين دو تيره. بدان ما
مردمى هستيم كه به خاطر خدا با شما دشمنى ورزيديم. بنابر اين به خاطر دنيا با شما
صلح نمىكنيم. به خدا سوگند كه نسب و خويشاوندى ما سست شده است تا چه رسد به سبب!
اما اين كه گفتى: شگفت از يزيد كه چگونه
خواستگارى مىكند. بدان كه كسانى كه از يزيد و از پدر يزيد و از جد يزيد بهترند
خواستار همسرى وى بودهاند.
اما اين كه گفتى: يزيد كُفوى است كه
كُفو ندارد، همان كسى كه تا ديروز كفو او بوده است امروز نير كُفو اوست و حكمرانى
چيزى بر كفويت او نيفزوده است.
اما اين كه گفتى: به خاطر او از ابرها
طلب باران مىشود، بدان كه اين امر تنها به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم
اختصاص داشت.
اما اين كه گفتى: كسانى كه بر ما به
خاطر پيوند با او غبطه مىخورند بيش از كسانىاند كه بر او به خاطر ما غبطه
مىخورند. بدان آنهايى كه بر ما به خاطر او غبطه مىخورند نادانهايند و آنان كه
بر او به خاطر ما غبطه مىخورند، خردمندانند.
سرانجام فرمود: همه گواه باشيد كه من
امكلثوم دختر عبدالله بن جعفر را به ازاى 480 درهم مهريه به زنى پسر عمويش قاسم
بن محمد بن جعفر درآوردم؛ و مِلك خود در مدينه را به دختر بخشيدم- يا اين كه
فرمود: زمينم را در عقيق كه درآمد سالانهاش هشت هزار دينار است- و بى نيازى هر دو
در آن است، ان شاء الله.
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 235