نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 236
راوى گويد: چهره مروان دگرگون شد و گفت:
اى بنىهاشم باز هم حيلهگرى! شما جز دشمنى همه چيز را رد مىكنيد. آنگاه امام
حسين عليه السلام خواستگارى امام حسن از عايشه و رفتار او را يادآور گرديد.
نقل شده است كه آن حضرت در مسجد مدينه
نشسته بود و شنيد كه مردى با صداى بلند، كه آن حضرت بشنود مىگويد: ما در نبوّت با
آل ابىطالب سهيم گشتيم تا آنجا كه به هر چه از سبب و نسب كه آنان رسيدند ما نيز
رسيديم؛ و ما به خلافت رسيديم ولى آنها نرسيدند، پس اينان با چه چيز بر ما افتخار
مىكنند؛ و اين سخن را سه بار تكرار كرد.
آنگاه امام عليه السلام رو به او كرد و
فرمود: من از سر بردبارى از پاسخ سخن نخست تو خوددارى مىكنم و به گفتار دوم تو از
روى بخشندگى پاسخ نمىدهم ولى در پاسخ سخن سوم تو بايد بگويم: من از پدرم شنيدم كه
فرمود: در وحيى كه خداوند بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم فرو فرستاد آمده است:
هنگامى كه قيامت كبرى برپا شود خداوند بنىاميه را به صورت ذره محشور مىسازد،
مردم تا فراغت يافتن از حساب آنان را لگد مال مىكنند، سپس آنان را مىآورند و با
آنها حساب مىكشند و آنان را به سوى آتش مىبرند.
پس از آن، اموى از پاسخ عاجز ماند و در
حالى كه از خشم مىخروشيد باز گشت. [2]
2- نگهدارى امام (ع)
از امّت، به ويژه از شيعيان
از وظايف عام و مشترك همه اهل بيت عليهم
السلام رسيدگى و سرپرستى امّت اسلامى به طور عام و خاصه شيعيانشان است؛ اين كه
امام حسين عليه السلام به جنبههاى گوناگون حيات اين امّت اهتمام فراوان بورزد و
از هيچ كوششى براى دفاع از آنان دريغ نورزد؛ و از هر خطر و مهلكهاى كه بدان
گرفتار شوند رهايىشان دهد در كار امامت به حق تازگى ندارد و آن حضرت كسى است كه
وجود نازنين خود و خاندان و ياران نزديكش را قربانى هدف كلى قيامش يعنى اصلاح اين
امّت نگون بخت از تباهىهايى كه همه جوانب زندگىشان