نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 243
نقل شده است كه آن حضرت فرمود: به خدا
سوگند، بدبختى، تهيدستى و قتل به سوى كسى كه ما را دوست بدارد، از دويدن اسبان
تيزرو بهسوى آبخور و سرازير شدن و سيل به سوى آبگير سريعتر است. [1]
حبابه والبى گويد: از حسين بن على عليه
السلام شنيدم كه فرمود: ما و شيعيان ما بر فطرتى هستيم كه خدا محمد صلى الله عليه
و آله و سلم را بر آن برانگيخت و ديگر مردم از آن بى بهرهاند. [2]
آن حضرت شيعيان اهل معرفت و دانش را
تشويق مىفرمود تا از برادران خويش كه از دانش بىبهرهاند و از خويشاوندانشان
بريدهاند سرپرستى كنند و آنان را ارشاد و هدايت نمايند و از تاريكى نادانى
برهانند، چرا كه اينان يتيمان آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم هستند.
در اين باره از ايشان سخنان شريفى نقل
شده كه از آن جمله است: «فضيلت سرپرستى كننده يتيم آل محمد- بريده از موالى و اسير
جهل- كه او را از نادانى برهاند و آنچه را بر او مشتبه شده است برايش روشن كند،
نسبت به سرپرستى كننده از يتيمى كه نان و آبش مىدهد. مانند برترى خورشيد است بر
ستاره سُها. [3]
و اين سخن كه «هر كس يتيمى از ما را كه
به دليل عدم دسترسى از ما بريده سرپرستى كند و به وسيله دانشى كه از ما به او
رسيده كمكش كند تا راهنمايى و هدايت گردد، خداوند عزوجل فرمايد: اى بنده بزرگوارى
كه برادرت را يارى دادى بزرگوارى من بيش از توست، اى فرشتگان من به شمار هر حرفى
كه به او آموخته است هزار هزار قصر در بهشت به او بدهيد و از ديگر نعمتها نيز
آنچه مناسب است بر آن بيفزاييد. [4]
دلسوزى آن حضرت- صلوات الله عليه- نسبت
به شيعيان از دلسوزى مادر به فرزندش بيشتر بود. در اين باره اخبار بسيارى نقل شده
است كه نمونههايى از آن را در اينجا نقل مىكنيم:
از صالح بن ميثم نقل شده است كه گفت: من
و عبايه اسدى بر حبّابه والبى وارد شديم. عبايه به حبّابه گفت: اين برادرزادهات،
ميثم، است. گفت: به خدا سوگند، به حق