نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 264
اين نشان آن است كه آراسته شدن يزيد به
مظاهر ديانت در زندگى يك نيرنگ و بهمنظور فراهم ساختن مقدمات گرفتن بيعت
ولايتعهدى وى بوده است؛ و اين نبوده است مگر پس از وفات امام حسن يعنى در فصل
پايانى زندگانى معاويه.
يعقوبى در تاريخش تصريح مىكند كه يزيد
در سال 51 هجرى حجّ را سرپرستى كرد. [1] ابن اثير [2] و طبرى [3] نيز هر دو در
تاريخ هايشان اين موضوع را آوردهاند.
در اين دوران فسق و فجور يزيد، به دليل
همين متن پاسخ زياد به معاويه، آشكارتر از آن بود كه از ديد بسيارى از مردم پنهان
بماند، پس چگونه بر حسين بن على مىتواند پوشيده بماند؟!
در همين دوران امام حسين عليه السلام
معاويه را به خاطر يزيد مورد خطاب قرار داد و فرمود: آنچه را كه درباره كامل شدن
يزيد و سياستمدارى او براى امّت محمّد نوشته بودى دانستم، تو قصد دارى كه مردم را
درباره يزيد به اشتباه بيندازى، گويى كه پردهنشين يا غايبى را توصيف و تمجيد
مىكنى يا از كسى سخن مىگويى كه تنها خودت از او خبر دارى. يزيد، خود آينه انديشه
خويش است. او را از اين كه سگها را به جان هم بيندازد و كبوتران را پرواز دهد و
با زنهاى خواننده خوش بگذراند، باز دار تا او را ياور خويش ببينى و دست از اين
كوششها بردار ... [4]
اگر چنين است، چگونه مىتوان باور كرد
كه امام حسين در مدينه از يزيد اجازه ورود خواسته باشد، در حالى كه نسبت به فسق و
فجور او آگاهى كامل داشته است.
آيا رفتن نزد يزيد و همنشينى با او به
معناى تاييد و پشتيبانى او نيست؟ و چگونه اين امر با مخالفت شديد امام عليه السلام
با معاويه در مسأله بيعت با يزيد سازگار است؟!
اين كارى است كه يك مؤمن عادى هم آن را
انجام نمىدهد و پيامدهاى سياسى و اجتماعى آن را درك مىكند، تا چه رسد به امام
حسين عليه السلام، كه به معنادار بودن همه حركات و سكناتش براى امّت واقف است.