responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 274

دنيوى پيرو شهوت‌هاى خويشند و چون اجلشان نزديك مى‌شود و تلخى مردن و درد جدايى و پايان مهلت را احساس مى‌كنند و در آستانه عذاب دايمى قرار مى‌گيرند، از كرده‌هايشان پشيمان مى‌شوند «و چنانچه باز گردانده شوند به آنچه از آن نهى شده‌اند باز مى‌گردند و اينان دروغگويند». [1]

مسعودى گويد: محمد بن اسحاق و ديگر راويان اخبار گفته‌اند كه معاويه در آغاز بيمارى منجر به مرگش به حمام رفت. پس از ديدن جسم نحيفش، بر نيستى و قرار گرفتن در آستانه نابودى‌اى كه همه آفريدگان را دربر مى‌گيرد گريست و به اين شعر مثل زد و گفت:

أرى الليالى أسرعت فى نقضى أَخَذن بعضى و تركن بعضى‌

حنين طولى و حنين عرضى أقعدتنى من بعد طول نهضى‌

شب‌ها را مى‌بينم كه در نابودى من شتاب كرده؛ بخشى از مرا گرفته و پاره‌اى را وانهاده است. و اعضا و جوارح‌ام را در هم پيچيده و خم كرده، و مرا پس از روزگارى دراز ايستايى از پاى درآورد.

چون روزگارش به سر آمد و گاه جدايى فرا رسيد و بيماريش شدت گرفت و از بهبودى نوميد گشت اين شعر را سرود:

فياليتنى لم أعن فى الملك ساعة وَلم أَكُ فى اللذّاتِ أَعْشى النَواظِرِ

وَ كُنْتُ كَذِى طِنريْن عاشَ ببُلغة مِنَ الدَّهْرِ حَتَّى زار أهل المقابر [2]

اى كاش يك ساعت هم به حكومت توجّه نمى‌كردم؛ و چشم بسته تن به لذّت‌ها نمى‌دادم و مانند آن كسى [على‌] مى‌بودم كه دنيا را با دو جامه گذراند و بدان بسنده كرد تا آن كه به خفتگان گور پيوست.

معاويه مردى بود تبهكار كه خون و آبروى بسيارى از مردمان پارسا و سرشناس را ريخته بود. به همين سبب هنگامى كه در اثر بيمارى ناتوان شد؛ و در آستانه مرگ قرار


[1] - انعام (6)، آيه 28.

[2] - الفتنة الكبرى، ج 2، ص 244.

نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 274
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست