نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 281
روشن است كه ميان وجود وصيت و اجراى آن
به وسيله يزيد، تلازمى وجود ندارد.
ممكن است معاويه يزيد را به كارهايى
وصيت كند، ولى او آنها را نپذيرد و اجرا نكند.
معاويه در دوران زندگىاش يزيد را به
كارهاى بسيارى سفارش كرد كه او فرمان نبرد.
مانند تظاهر نكردن به بى بند و بارى؛ و
تفاوت ميان اين دو شخصيت بسيار روشن است!
گاه گفته مىشود كه وصيت در غياب يزيد
بود؛ و معاويه آن را به ضحاك بن قيس فهرى و مسلم بن عقبه مرّى سپرد تا به او
برسانند؛ و احتمال مىرود كه به او نرسيده باشد!
اين امرى است بسيار بعيد و هيچ كدام از
روايتهاى تاريخى به چنين احتمالى اشاره ندارد. علاوه بر اين، بسيار بعيد مىنمايد
كه معاويه پس از گرفتن تصميم به جانشينى يزيد با او صحبت نكرده و سفارشهاى لازم
را در مورد مسائل مهمى كه در دوران حكومتش با آنها روبه رو خواهد شد، با وى در
ميان نگذاشته باشد؛ و بدون شك، اين مهمترين موضوع بوده است.
آرى، در پايان بحث مىتوان گفت كه
معاويه با پاى فشردن بر نصب يزيد پس از خود و گرفتن بيعت ولايتعهدى براى وى در
عمل، قتل امام حسين عليه السلام پس از خود را تأييد كرده است. زيرا او دست كم از
دو راه مىدانست كه يزيد اين جنايت زشت را مرتكب خواهد شد؛ و آن دو راه اينهاست:
يكم- امّت اسلامى شنيده بود كه حسين
عليه السلام به همراه ارجمندان از اهل بيت و يارانش در جايى به نام كربلا كشته
خواهد شد. همچنين شنيده بودند كه قاتل او يزيد است؛ و هرگاه عمر سعد وارد مسجد
كوفه مىشد مردم به او اشاره مىكردند و مىگفتند: اين قاتل حسين است، تا آنجا كه
وى شكايت موضوع را به خود امام حسين عليه السلام برد. همه اينها نتيجه اخبارى بود
كه از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم، اميرالمؤمنين عليه السلام و حسن و
حسين عليهما السلام و گروهى از صحابه نقل شده بود و در ميان مردم دهان به دهان مىگشت.
آيا عقل مىپذيرد معاويهاى كه همه
اخبار نقلشده از رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم و اميرالمؤمنين عليه السلام
درباره آشوبها، به ويژه آنچه را كه به آينده بنىاميه و شمار حاكمان و مدت
حكمرانىشان و امثال آن مربوط مىشد پىجويى مىكرد، چنين چيزى را نشنيده باشد؟
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 281