نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 283
بديهيات جامعهشناسى است كه جدا ساختن
يك قبيله بزرگ از عقايدى كه سالها با عادتهاى روحى و گرايشهاى درونى و
خاطرههاى وجدانى آن زيسته است ناممكن مىباشد. به ويژه آن كه اين عقايد بر افكار
و عادات و عرف همگانى مسلط شده باشد.
تاريخ به ما مىگويد كه يزيد تا دوران
جوانى يا تا پايان دوران كودكى در اين قبيله نشو و نما كرده و مفهوم اين سخن اين
است كه او دورانى را كه مورد توجّه و عنايت مربيان است در آنجا سپرى كرده است. به
اين ترتيب سرشت او با گونهاى از تربيت نادرست و خشونت و درشتخويى باديه آميخته
شد. علاوه بر اين گروهى از مورخان بر اين باورند- و بعيد نيست كه درست باشد- كه از
جمله استادان يزيد برخى از نسطورىهاى [1] شام، از اشراقيون مسيحى، بودهاند، چه
بسا كه آنچه ابن عساكر در تاريخ شام آورده است (در باب اين كه يزيد اندكى هندسه
مىدانست) مؤيد اين باور باشد. چرا كه اين فن براى اعراب ناشناخته بود؛ و همين امر
ما را در برابر واقعيتى قرار مىدهد كه چنين تفسيرى در بر دارد و درست است. تأثير
بد اين تربيت در روحيه كسى كه در آينده زمامدار مسلمانان مىشود بر كسى پوشيده
نيست ... معاويه در صدد هر چه نزديكتر شدن به مسيحيان و افزايش دوستى ويژه آنان
نسبت به يزيد بود، به همين خاطر است كه (آن طور كه گفته مىشود) در چهره كسى ميان
آنان ظاهر شد كه با وى آميخته است و انسجام كامل دارد.
او چنان به آنها اعتماد كرد كه به
اتفاق همه مورخان، تربيت پسرش را به يك مسيحى سپرد.
هرگاه يقين يا قريب به يقين باشد كه
تربيت يزيد، اسلامى خالص نبود، يا به عبارت ديگر مسيحى خالص بود، جاى هيچ شگفتىاى
نيست. اگر وى متجاوز و بىباك باشد و باورهاى جامعه اسلامى را سبك بشمرد و براى
آيين و اعتقاداتشان هيچ حسابى باز نكند و ارزشى قايل نباشد، بلكه خلاف اين
شگفتانگيز است. [2]
يزيد در ارتكاب گناهان، ولخرجى و
شهوترانى بىپروا بود و به آداب جامعه هيچ توجّهى نداشت و براى آنها ارزشى قايل
نبود. معاويه هم او را از اين كارها باز
[1] - نسطوريه: جماعتى از نصارا كه با
ديگران مخالفند و در زبان رومى نسطروس خوانده مىشوند. (لسان العرب، نسطر: ج 5، ص
206).
[2] - الامام الحسين عليه السلام،
علايلى، ص 58- 59.
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 283