نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 285
اين خبر به روشنى نشان مىدهد كه يزيد
نزد مردم به اين كار مشهور بود. سخن امام حسين عليه السلام به معاويه نيز اين مطلب
را تأييد مىكند، آنجا كه مىفرمايد:
گويى كه پردهنشينى را توصيف مىكنى يا
غايبى را مىستايى كه تنها تو از او خبر دارى. يزيد خود آيينه انديشه خويش است. او
جنگ سگان هار را به تماشا مىنشيند و كبوتربازى را پى مىگيرد و زنان خنياگرِ چنگ
نواز سرگرم به گونههاى لهو و لعب را گرد يزيد ببين و آنگاه او را يار خود
مىيابى، والا اين تلاشها را واگذار! [1]
ابن كثير در تاريخش در اين باره عبارتى
دارد كه به اشتهار يزيد در اين كار تصريح مىكند: او به چنگ و نوشيدن شراب و
موسيقى و شكار و برگزيدن مردان و زنان خواننده و سگ و جانوران شاخزن همچون قوچ و
خرس و بوزينه علاقه داشت و هر روز صبح كه از خواب بر مىخواست مست بود. [2]
حتى برخى مورخان او را پيشگام اين كار
شمردهاند:
يزيد بن معاويه نخستين كس بود كه آشكارا
شراب نوشيد، و نسبت به موسيقى و شكار و گزيدن كنيزان آوازهخوان و امْرَدان و
سرگرم شدن با بوزينگان به گونهاى كه مترفان را به خنده وا دارد و جنگ دادن سگ و
خروس، از خود شيفتگى نشان مىداد. [3]
از آن روزى كه در كاخ پدرش ديده به جهان
گشود، هر چه مىخواست بلافاصله حاضر بود. او عادت نداشت كه خواستهاش رد شود؛ و
همين امر موجب شده بود تا به خلاف پدرش كه شخصيّتى چند بعدى داشت، يك بعدى بار
بيايد؛ و چنان كوتاه نظر و نابخرد باشد كه به هيچ كارى جز از يك زاويه ننگرد. از
اين رو همه دشوارىها را با بىباكى قاطعانهاى كه از هرگونه حكمت و پختگى و آگاهى
تهى بود، از پيش برد. گويى همه دنيا كاخ پرناز و نعمت پدر او بود و هيچ كس حق
مخالفت با خواستهها و تمايلات او را نداشت.
«يزيد هرگز نافرمانى كسى را تحمل
نمىكرد و معتقد بود كه بر همه مردم واجب است كه از او فرمان ببرند و هر كس از
فرمان او سر بر مىتافت، سر و كارش با شمشير بود.» [4]