از بنى عتبه نباشم اگر از خاندان «احمد»
انتقام كارهايشان را نگيرم
[آرى] بنىهاشم با حكومت [چونان گوى]
بازى كردند؛ و هيچ خبر و وحىيى نيامدهاست.
اين خود حاكى از شخصيت تك بعدى يزيد است
كه از هوش معمولى هم برخوردار نبود تا چه رسد به زيركى پدرش.
گويى كه يزيد با كشتن سيد الشهدا عليه
السلام، به آرزوى بزرگش دست يافته است كه سرمستى پيروزى و انتقام زودگذر، شخصيت او
را در خود فرو برد. پس از قتل حسين عليه السلام، روزى به مجلس شراب نشست؛ و ابن
زياد نيز در سمت راست او نشسته بود. آنگاه رو به ساقى خويش كرد و گفت:
اسقنى
شربة تروى مشاشى ثم مل فَاسْقِ مِثلَها ابن زياد
صاحب
السر والامانة عندى و لتسديد مغنمى و جهادى
پيالهاى كه تشنگىام را فرو نشاند مرا
بده، سپس همانند آن را به ابن زياد بنوشان همو كه رازدار امين و همه كاره من است.
سپس به آوازهخوانان فرمان داد تا اين
سرود را بخوانند. [2]
فسق و فجور يزيد بر ياران وى نيز چيره
گشته بود. در دوران وى، موسيقى در مكّه و مدينه آشكار گشت. لهو و لعب رواج يافت و
مردم آشكارا شراب مىنوشيدند.
روى هم رفته، وى به لهو و شكار و شراب و
زن و سگهاى شكارى تمايلى فراوان