نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 291
درباره چگونگى گرفتن بيعت از اين افراد
نيز استفاده مىشود؛ كه در پاسخ گفت:
هم اكنون در پى اين چند تن بفرست و
بيعتشان را بگير، چرا كه اگر اينان بيعت كنند هيچ كس از مسلمانان بر بيعت با يزيد
اختلاف نخواهد كرد، بنابراين پيش از اين كه خبر فاش گردد و اينان خوددارى ورزند،
بشتاب. [1]
در نقل الفتوح آمده است:
پس مروان گفت: هم اكنون پى آنان بفرست و
آنها را به بيعت و درآمدن به فرمان يزيد دعوت كن، اگر چنين كردند، از آنان بپذير؛
و اگر نپذيرفتند برو و پيش از آن كه از خبر مرگ معاويه آگاه شوند، گردنشان را بزن.
زيرا اگر اين را بدانند، اين هر سه بىدرنگ مخالفت مىكنند و مردم را به سوى خود
مىخوانند. [2]
بنابر اين نقشه اين بود كه از امام حسين
و عبدالله زبير و عبدالله بن عمر- طبق آنچه در برخى روايتها آمدهاست- پيشاز
افشاى خبر مرگ معاويه ميان مردم مدينه، بيعت گرفته شود.
مطلب زير نيز تأييدگر اين موضوع است:
هنگامى كه پيك وليد نزد امام حسين عليه
السلام و عبدالله بن زبير آمد و از آنان خواست كه نزد وليد بروند؛ و آنان را در
مسجد يافت و خبر فراخوانى را به آنان رساند، عبدالله بن زبير از امام عليه السلام
مىپرسد: اى اباعبدالله، اين ساعتى نيست كه وليد بن عتبه در آن با مردم به مجلس
بنشيند. من اين موضوع و فرستادن دنبال ما در اين ساعت و فراخوانى ما را ناخوشايند
مىبينم، شما فكر مىكنيد براى چه كارى دنبال ما فرستاده است!؟
امام حسين عليه السلام فرمود: اينك
آگاهت مىكنم، اى ابابكر، من گمان دارم كه معاويه مرده است، چون ديروز به خواب
ديدم كه گويى منبر معاويه وارونه است و از خانهاش شعله آتش بلند است و اين را پيش
خودم به مرگ او تعبير كردم. [3]
چنانچه آن هنگام خبر مرگ معاويه در
مدينه منتشر شده بود، ابن زبير نيز مانند ديگر مردم از آن باخبر بود.