responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 299

مروان خدانشناس گفت: اى امير، از آنچه گفتم ناراحت مباش چرا كه خاندان ابوتراب از گذشته روزگار پيوسته با ما دشمن بوده‌اند و هستند. همينان بودند كه خليفه عثمان بن عفان را كشتند، آن‌گاه رفتند و با اميرالمؤمنين جنگيدند. اى امير، گذشته از اين من ايمن نيستم كه اگر به ويژه كار حسين بن على را هر چه زودتر فيصله ندهى از منزلتى كه نزد اميرالمؤمنين يزيد دارى ساقط نشوى.

آن‌گاه وليد بن عتبه به او گفت: آهسته! واى بر تو اى مروان از اين سخن، درباره پسر فاطمه درست صحبت كن كه او بازمانده فرزندان پيامبر است.

سپس به دنبال حسين بن على، عبدالرحمن بن ابى‌بكر، [1] عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير فرستاد و آنان را فراخواند. پيك، كه عبدالله بن عمرو بن عثمان بن عفان بود، نزد آنان رفت و هنگامى كه آنان را در خانه‌هايشان نيافت به مسجد رفت و آنها را نزد قبر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ديد بر آنان سلام كرد، آن‌گاه ايستاد و گفت: دعوت امير را اجابت كنيد!

حسين عليه السلام گفت: هرگاه كه ما از اين مجلسمان فراغت يافتيم، خداوند اين كار را خواهد كرد، ان شاء الله.

پيك نزد وليد بازگشت و موضوع را به او گزارش داد.

عبدالله بن زبير به حسين بن على روى كرد و گفت: اى اباعبدالله، اين ساعتى است كه وليد با مردم به مجلس نمى‌نشيند، من اين موضوع را كه در اين ساعت سوى ما فرستاده و در چنين وقتى ما را فراخوانده است ناخوشايند مى‌دانم، فكر مى‌كنى به چه منظورى ما را خواسته است؟

حسين عليه السلام گفت: هم اينك مى‌گويم، اى ابابكر، گمان دارم كه معاويه مرده است. زيرا ديروز به خواب ديدم كه منبر معاويه واژگون است و از خانه‌اش آتش زبانه مى‌كشد؛ و من اين را پيش خودم به مرگ او تعبير كردم.

ابن زبير گفت: اى پسر على، بدان كه موضوع همين است، اى اباعبدالله اگر تو را به بيعت با يزيد بخوانند چه خواهى كرد؟!


[1] - گفتيم كه عبدالرحمن بن ابى‌بكر در روزگار معاويه مرد. همچنين قابل توجّه است كه در اين قضيه هيچ اثرى از وى ديده‌نمى‌شود، جز آن كه از دعوت شدگان بود.

نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 299
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست