نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 307
كداممان به بيعت و خلافت سزاوارتر
است.» آنگاه در مىيابيم كه مقصود از اين تقاضا، به تأخير افكندن بيعت به منظور
دستيابى به فرصتى بيشتر براى رهايى از تنگنا نبوده است.
آنچه ما از تأمل در اين موضوع بدان دست
يافتهايم اين است كه قصد امام از اين كه والى از او بپذيرد كه آشكارا همراه با
مردم بيعت كند اين بود كه از تأثير و گستردگى عامل تبليغى در اجتماع عمومىاى كه
عادتاً مردم مدينه براى بيعت، در آن فراخوانده مىشدند، بهرهبردارى كند، چرا كه
اگر نپذيرفتن بيعت با يزيد را در برابر عموم اهل مدينه اعلام مىكرد و حقيقت فسق و
فجور و بىباكى يزيد را در مقابل اين جمعيّت انبوه رسوا مىگرداند و آنان را به
خوددارى از بيعت با او تشويق مىنمود و به قيام عليه او وامىداشت و قيام خويش را
در برابر آنان علنى مىساخت و عزم خود را مبنى بر قيام عليه يزيد روشن مىكرد؛ و
آنان را به اخبارى كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم درباره او و تأييد و
يارى و قيام همراه او نقل و ميان مردم رايج است فرامىخواند، به يقين اين كار در
راستاى آمادهسازى مردم مدينه براى خوددارى از بيعت با يزيد و يارى امام تأثير
بسيار مهمى مىگذاشت و چنانچه در عمل تحقق مىيافت، امام عليه السلام از تقاضا
منظور ديگرى نداشت.
اما مروان ناپاك به اهميت دستاوردهاى
اين تقاضا پى برد و براى جلوگيرى از موفقيت آن مداخله كرد و از وليد خواست كه امام
عليه السلام را پيش خود زندانى كند تا بيعت كند يا گردنش را بزند. در نتيجه امام
ناچار شد تا شتاب بورزد و موضع خود را مبنى بر خوددارى از بيعت با يزيد به صراحت
آشكار سازد و در همين ديدار آن را اعلام كند و آن تأثيرى را كه از عامل تبليغاتى
در چنين اجتماعى براى به دست آوردن تأييد همگانى و يارى قيام خويش اميد داشت دست
بكشد.
3- مروان و هدف
دوگانه
مروان بن حكم در گفت و گوى مشورتى پيش
از ديدار و نيز در گفت و گوى هنگام ديدار، شيطانى بود كه مىكوشيد تا با يك تير دو
نشان بزند. زيرا از سويى به دليل كينه و دشمنى نسبت به اهل بيت قتل امام را آرزو
مىكرد و از سوى ديگر آرزو داشت كه اين جنايت را وليد مرتكب شود تا اين كه در
مدينه، به ويژه، و در سرزمينهاى اسلامى،
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 307