نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 309
آنگاه فرمود: اى دشمن خدا از من دور شو
كه ما خاندان رسول خداييم. حق در ميان ماست و زبان ما به حق گوياست. من از رسول
خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه فرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفيان و
آزادشدگانِ فرزندان آزاد شده حرام است. پس هرگاه كه معاويه را بر منبرم ديديد، شكم
او را پاره كنيد.» به خدا سوگند مردم او را بر منبر جدّ من ديدند و آنچه را كه
فرموده بود عمل نكردند و خداوند آنان را به يزيد- كه خداوند عذابش را در آتش افزون
كند- گرفتار كرد.
مروان از سخن حسين به خشم آمد و گفت: به
خدا سوگند دست از تو برندارم تا آنكه با خوارى با يزيد بن معاويه بيعت كنى. شما
خاندان ابوتراب پرگو هستيد و دلهايتان از كينه خاندان ابوسفيان پر است؛ و حق
داريد كه با آنان دشمنى بورزيد و آنان نيز حق دارند كه با شما دشمنى بورزند.
آنگاه حسين عليه السلام گفت: واى بر تو
اى مروان، از من دور شو كه تو پليدى و ما خاندان پاك پيامبر صلى الله عليه و آله و
سلم هستيم كه خداوند عزوجل بر پيامبرش آيه نازل كرد و فرمود:
آنگاه امام حسين عليه السلام فرمود: اى
پسر كبود چشم، مژده باد تو را به هر آنچه از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم
خوش نمىدارى، در آن روزى كه نزد پروردگار حاضر شوى و جدّم درباره حق من و حق
[ادعايى] يزيد از تو بازخواست كند.
مروان خشمناك رفت تا به خانه وليد بن
عتبه درآمد و آنچه را كه از حسين بن على شنيده بود گزارش داد. [2]
4- شخصيت وليد بن
عتبه
همچنين از ظاهر گفت و گوى مشورتى ميان
وليد بن عتبه و مروان بن حكم، پيش از اجتماع با امام عليه السلام و در گفت و گوى
وليد با امام در اثناى ديدار، ديده مىشود كه وليد بن
[1] - خدا فقط مىخواهد آلودگى را از
شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند. [احزاب (33)، آيه 33].