نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 310
عتبه از شخصيتهاى متمايز اموى است كه
دوستى اهل بيت و به ويژه امام حسين عليه السلام را در دل نهفته دارد.
اينكه پس از خواندن نامه نخست يزيد،
مبنى بر سختگيرى نسبت به امام براى بيعت مىگويد: انا لله وانا اليه راجعون، اى
واى بر وليد بن عتبه، چه كسى او را به اين حكومت وارد ساخت مرا با حسين، پسر
فاطمه، چه كار؟ و اينكه در برابر مروان مىگويد: «اى كاش وليد زاده نشده بود و
نامى از او برده نمىشد» و اينكه به مروان گفت:
«كسى چون حسين خدعه نمىورزد و چيزى را
كه بعد عمل نكند نمىگويد» و همچنين اين سخنش كه «واى بر تو، مرا به كشتن حسين وا
مىدارى، در حالى كه با كشتن او دين و دنيايم را از دست مىدهم، به خدا سوگند اگر
همه دنيا را به من بدهند دوست ندارم كه قاتل حسين بن على، پسر فاطمه، باشم. به خدا
سوگند گمان ندارم كسى حسين بن على را بكشد، جز اين كه در قيامت ميزان او نزد
خداوند سبك است و خداوند او را پاكيزه نمىگرداند و برايش عذابى دردناك است»؛ و
اينكه هنگام رسيدن نامه دوم يزيد مبنى بر فرستادن سر امام حسين همراه جواب، گفت:
«نه به خدا سوگند، خدا نكند كه من كشنده حسين بن على باشم؛ و اگر يزيد دنيا را
يكسره به من بدهد، پسر دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را نمىكشم»؛ [1]
و اين سخن وى هنگامى كه پنداشت امام عليه السلام از مدينه بيرون رفته است:
«خداى عزوجل را سپاس كه مرا به خون
حسين بن على مؤاخذه نخواهد كرد»، [2] همه و همه نشان مىدهد كه وليد بن عتبه نسبت
به امام حسين عليه السلام معرفت و محبّت داشت. اين سخنان، گوياى آن است كه آنچه
موجب درگيرى ميان ترس از خدا و محبت اهل بيت و ميان اجراى فرمان يزيد- كه به گفته
خودش دين و دنياى او را مىبرد- در درون او شده بود، اثر اندك ديانت در قلب وى
بود.
اما نقلهاى ديگرى وجود دارد كه دلالتى
به خلاف اين دارد؛ و تأكيد مىورزد كه وليد بن عتبه با اخلاص تمام در خدمت حكومت
اموى بود. حتى اگر اين خدمت ايجاب كند