نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 312
هنگام مرا فراخوانده است و از اين كه
مرا به كارى [ناخوشايند] وادارد، ايمن نيستم و او غير قابل اطمينان است ...» [1]
علاوه بر اين همچنين مىتوان گفت كه
وليد در طول دوران زمامدارى خود در روزگار معاويه، با مشكلى جدّى رو به رو نشد،
زيرا معاويه نيز همانند وليد دوست مىداشت كه كارهاى مشكل را در وهله نخست با
مدارا و نرمى و زيركى حل كند و در مواقع لازم نيز شكيبايى بورزد. ولى پس از مرگ
معاويه، وليد در اداره امور با مشكلى اساسى و بزرگ روبه رو گرديد؛ و آن اين بود كه
فرمانها و راهحلهايى كه براى مشكلات از سوى يزيد ارائه مىشد، به خلاف شيوههاى
موفقيتآميز مديريتى و حكومتى و با شتاب، استبداد و سختگيرى همراه بود؛ و اين امر
وليد را در اجراى فرامين سختگيرانهاى كه براى او صادر مىشد، به ويژه در
دشوارترين موضوعها يعنى بيعت گرفتن از امام حسين عليه السلام در تنگناى بسيار
شديد قرار داد.
از ظاهر متون تاريخى چنين برمىآيد كه
وليد، مشكل را با روشى كه خود مىخواست و با گونهاى مدارا و مهربانى و هوشمندى حل
كرد- نه آن طور كه يزيد مىخواست- و بر امام عليه السلام سخت نگرفت. همان طور كه
نقشه كشيد و در راستاى طرح دور نگهداشتن مردم از امام عليه السلام، تا هنگام خروج
آن حضرت از مدينه خبر مرگ معاويه را پوشيده نگه داشت. زيرا كه تاريخهاى معتبر
همانطور كه پيش از اين گفتيم، گزارشى درباره تشكيل يك اجتماع همگانى در مدينه
براى بيعت نقل نكرده است. اين راهى بود كه وليد به خلاف فرمانهاى تند و سختگيرانه
يزيد پيمود. همين امر كينه يزيد را برانگيخت و پس از بيرون رفتن امام عليه السلام
از مدينه، بلافاصله او را عزل كرد و عمرو بن سعيد اشدق را به واليگرى شهر گماشت.
در اينجا ناچاريم تا يك نكته مهم
تاريخى را ثبت كنيم و آن اين است كه:
رفتار توأم با نرمى و مداراى وليد با
امام حسين عليه السلام و پرهيز او از ايجاد تنگنا و سختگيرى با آن حضرت، از عواملى
بود كه امام عليه السلام را كمك كرد تا با كاروانى از خانواده