نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 331
محمد بن حنفيه،
نصيحت و وصيت
در بامداد واپسين روز حضور امام حسين
عليه السلام در مدينه، برادرش، محمد حنفيه، در حالى كه غم و اندوه بر وى چيره گشته
و بسيار نگران و بيمناك زندگى امام بود، به خدمت حضرت رسيد. وى در كار امام همه
گونه انديشيد و به نظرش آمد كه نزد برادرش برود و او را نصيحت كند. چون به خدمت
رسيد گفت:
اى برادر، تو محبوبترين مردم و
عزيزترينشان نزد منى. من هرگز از نصيحت ديگران دريغ نداشتهام، اما تو به نصيحت
كردن از همه سزاوارترى. تا مىتوانى از بيعت يزيد بن معاويه و از شهرها كناره
بگير. آنگاه پيكهايت را نزد مردم فرست و آنان را به سوى خود بخوان. اگر با تو
بيعت و از تو پيروى كردند، خداوند را بر اين سپاس بگذار.
چنانچه مردم بر كسى جز تو گرد آمدند،
اين كار از دين و خرد تو نكاهد و جوانمردى و فضيلت تو از ميان نرود، من از اين
بيمناكم كه تو به شهرى درآيى و ميان مردم اختلاف افتد. سپس گروهى همراه تو باشند و
گروهى ديگر بر ضد تو و به جنگ برخيزند و تو هدف نخستين نيزهها قرارگيرى و آنگاه
خون آن كس كه خود او و پدر و مادرش بهترين اين امتند، بيش از همه تباه شود و
خاندانش بيش از همه خوار گردند.
حسين عليه السلام گفت: برادر جان، پس
كجا بروم؟
گفت: در مكّه فرود آى، اگر آنجا را
مطمئن يافتى كه به مقصد خويش رسيدهاى و اگر تو را نپذيرفتند، راه ريگستانها و
كوهپايهها را در پيش گير و از شهرى به شهر ديگر برو، تا ببينى كار مردم به كجا
مىرسد، كه چون تو در كارى نيك بينديشى، انديشهات از همه صائبتر باشد.
-----------------------------------
⇨ صهباء تغلبيه است كه او و
رقيه، دختر اميرالمؤمنين، را باهم به دنيا آورد. عمر در سن 77 سالگى و به قولى در
75 سالگى از دنيا رفت (ر. ك. سفينة البحار، ج 2، ص 272). وى از كسانى است كه از
يارى امام عليه السلام سرباز زد و تاريخ براى وى در اين باره عذرى ذكر نكرده است.
او بر سر صدقات پيامبر و اميرالمؤمنين با امام سجاد عليه السلام به منازعه برخاست.
ولى اين امر موجب نشد تا امام پيوندش را با او قطع كند؛ و دخترش، خديجة، را به
همسرى فرزندش محمد بن عمر درآورد. (ر. ك. بحار، ج 42، ص 93، باب 120، حديث 20)،
گفتهاند كه عمر در حجاز نزد مختار آمد و مختار از او پرسيد: آيا نامه محمد بن
حنفيه با تو است؟ عمر گفت: نه. پس مختار او را راند. عمر نزد مصعب بن زبير رفت.
مصعب در راه به استقبالش رفت و صد هزار درهم به او جايزه داد. او همراه مصعب در
جنگ حضور يافت و همراه ديگر كشتهشدگان او نيز كشته شد. (ر. ك. اخبار الطوال، ص
306- 307).
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 331