نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 344
عازم مكّه ديدار مىكردند؟ اين
كاروانها سبب خروج امام از مدينهِ جدش به همراه بيشتر بنىهاشم و ديگر يارانش را
جويا مىشدند و اهداف قيام حسينى را از زبان خود آن حضرت مىشنيدند؛ در نتيجه
آنهايى كه خداوند توفيقشان مىداد براى يارى آن حضرت به وى مىپيوستند؛ و خبر اين
قيام مقدس در ميان مردم مناطق گوناگون مىپيچيد؛ و به اين ترتيب يك كار تبليغى
براى گسترش دامنه اين قيام مبارك و به دست آوردن يارانى بيشتر صورت مىپذيرفت.
بدون شك شجاعت حسينى را دليل حركت در
شاهراه دانستن، به جاى خود درست است. تعليل آن به هدفى تبليغى براى معرفى قيام و
نهضت نيز چنين است؛ و ميان اين دو منافاتى وجود ندارد.
شايد توضيح مهمترى كه بشود به اين دو
توضيح افزود اين باشد كه قصد امام از اصرار بر پيمودن شاهراه اين بود كه به مردم
بفهماند كه او در زمره سركشانى كه حكومتى مشروع را مىپذيرند و سپس از فرمان آن سر
مىپيچند، و از بيم جاسوسان حكمرانان و فرار از چنگشان راههاى فرعى را در پيش
مىگيرند، نيست.
امام عليه السلام قصد داشت به مردم
اعلام كند كه او نماينده شريعت است، نه حكومت اموى؛ و صاحب شاهراه، خلافت و همه
امور امّت اوست، اصل شريعت اوست و يزيد جز انحراف، خلاف و سرپيچى از دين چيزى
نيست.
اين بعد، تبليغى و از ابعاد ثابت قيام
امام عليه السلام است و آن حضرت خود همه جزئيات حركت نهضت مقدس خويش را از هنگامى
كه به وليد بن عتبه فرمود: «اى امير، ما خاندان نبوت، گنجينه رسالت، جايگاه آمد و
شد فرشتگان و محل رحمت هستيم.
خداوند به وسيله ما گشود و به ما ختم
كرد. يزيد مردى است فاسق و شرابخور كه نفسهاى محترم را مىكشد و فسق و فجور را
آشكار مىسازد؛ و كسى چون من با چون اويى بيعت نمىكند، ولى ما و شما شب را به صبح
مىآوريم و آنگاه مىنگريم كه كداممان به خلافت شايستهتر است.» [1]، تا ساعت
شهادتشان در كربلا تفسير كرده است.