نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 353
آخرت موجب ايمنىشان است. ولى شما روز
پنجشنبه حاضر آييد و آن روز عاشوراست كه در پايانش كشته مىشوم و پس از من از
خاندان و خويشاوندان و برادران و اهل بيتم چيزى نمىخواهند و سرم را نزد يزيد
ملعون مىبرند.
جنّيان گفتند: به خدا سوگند، اى حبيب
خدا و پسر حبيب خدا، اگر نبود كه بايد از فرمانت اطاعت كنيم و مخالفت با فرمانت
براى ما جايز بود، همه دشمنانت را پيش از آن كه به تو برسند مىكشتيم.
فرمود: به خدا سوگند ما از شما بر آنان
تواناتريم ولى «تا كسى كه [بايد] هلاك شود، با دليلى روشن هلاك گردد و كسى كه
[بايد] زنده بماند، با دليلى روشن زنده بماند ...». [1]
يك نكته
در اينجا يك نكته لازم را بايد يادآور
شد و آن اين است كه خطابهاى اهل بيت با ديگران با توجّه به ميزان درك و فهمشان از
سخنان آن بزرگواران تأثيرى متفاوت دارد؛ و با توجّه به ميزان عقل، ايمان و يقين به
آنان و تسليم بودن در برابرشان، بيان صراحت موضوع و جان حقيقت از سوى آنان براى
مخاطبان تفاوت مىكند.
[1] - بحار، ج 44، ص 330- 331، باب 37،
سيد بن طاوس نيز اين روايت را با اندكى تفاوت در كتاب لهوف (ص 28- 30) به نقل از
شيخ مفيد در كتاب «مولد النبى و مولد الاوصياء» با إسناد به امام صادق عليه السلام
نقل كرده است: «گفت: چون اباعبدالله الحسين از مكّه به قصد مدينه حركت كرد. دسته
هايى از فرشتگان با او ديدار كردند ...»
چنين به نظر مىرسد كه نسخهبردار
اشتباه كرده باشد، به اين دلايل:
- منزلهايى كه امام عليه السلام از
مكّه تا عراق بر آنها گذر كرد از مدينه نمىگذرد.
- سيد بن طاوس در همين كتاب لهوف (ص 30)
بلافاصله پس از اين روايت گويد: «سپس حركت كرد تا بر تنعيم گذشت» و اين با آنچه در
اين روايت آورده است كه آن حضرت از مكّه به قصد مدينه حركت كرد تعارض دارد. چرا كه
مفهوم اين سخن اين است كه امام عليه السلام يك بار ديگر به مكّه بازگشت. اين چيزى
است كه جغرافياى اين منزلها ثابت مىكند. پس بايد در اين باره تأمل كرد.
- روايتى را- كه در متن است- علامه
مجلسى نيز از خود شيخ مفيد با إسناد دادن به امام صادق عليه السلام نقل كرده و در
آن آمده است: «چون اباعبدالله الحسين از مدينه حركت كرد، دسته هايى از فرشتگان با
او ديدار كردند ...»؛ و اين گواه بر اشتباه نسخهبردار لهوف است.
- در بيشتر كتابهاى تاريخ آمده است كه
آن حضرت از مكّه به كوفه رفت و به مدينه باز نگشت، جز آنچه در كتاب معالى السبطين
(ج 1، ص 229) از ابومخنف و در كتاب اسرار الشهادة (ص 249) آن هم از ابومخنف نقل
شده است كه آن حضرت از سرنوشت مسلم بن عقيل بسيار نگران شد و كاروانش را از مكّه
به مدينه كوچ داد. و اين خبر گذشته از مجهوليت مأخذى كه اين دو كتاب از آن نقل
كردهاند، خبرى است نادر.
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 353