نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 358
امام عليه السلام را بپذيريم، دلايل
تاريخى حاكى از آن است كه مانند چنين گفت و گويى كه امام به صراحت از عزم خويش
مبنى بر رفتن به عراق و نزد شيعيان خود در آنجا سخن گفته باشد، جز در اثناى
اقامتشان در مكّه يا اندكى پيش از خروج از آن شهر روى نداده است.
چرا كه امام عليه السلام آهنگ خويش مبنى
بر رفتن به عراق را با كسانى كه در مكّه با وى گفت و گو كردند فاش نساخت. در مدينه
و از آنجا تا مكّه نيز تنها با برخى از افراد مورد اعتماد مثل امسلمه و محمد بن
حنفيه از اين نيت پرده برداشتند، ولى با كسانى چون عبدالله مطيع عدوى و امثال او
تنها همين اندازه گفتند كه به مكّه مىروند.
عبدالله بن عيّاش ياد شده نيز نه با اهل
بيت قرابتى دارد و نه دوستىاى، بلكه از ظاهر متن گفت و گويى كه ابن عساكر نقل
كرده است- بر فرض انجام شدن آن- چنين بر مىآيد كه اين عبدالله حتى رعايت ادب را
هم نسبت به امام عليه السلام نمىكند، تا چه رسد به آگاهى نسبت به امامت آن حضرت،
آنجا كه مىگويد: از خدا پروا كنيد مبادا فريب بخورى». در نتيجه او نيز مانند
عبدالله بن مطيع عدوى و بلكه بدتر از او است. چرا كه وى در گفت و گوى با امام عليه
السلام دست كم ادب و دوستى را نسبت به آن حضرت رعايت مىكرد.
ديدار با عبدالله بن
مطيع عدوى
تاريخ دو ديدار را از عبدالله بن مطيع
عدوى با امام حسين عليه السلام براى ما گزارش مىكند.
نخست در راه مدينه- مكّه و دوم بر طبق
روايت مفيد، در ارشاد، هنگامى كه امام عليه السلام از حاجز به سوى عراق مىرفت و
به يكى از آبهاى عرب رسيد. [1]
آنچه در اين مقطع از تاريخ حركت كاروان
حسينى براى ما اهميت دارد، ماجراى ديدار نخست است. روايت تاريخى در پىگيرى جريان
حركت امام حسين عليه السلام در راه مدينه- مكّه مىگويد: همان طور كه امام حسين
عليه السلام ميان مدينه- مكّه در حركت بود،
⇨ گفته شده است كه هنگام رسيدن خبر مرگ يزيد بن معاويه در سال 64 مرد. ر. ك.
الاصابه فى تمييز الصحابه، ج 2، ص 348، حديث 4877.