نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 360
آهنگ مكّه دارم؛ و يادآور شد كه شيعيانش
در آنجا به وى نامه نوشتهاند.
پسر مطيع گفت: پدر و مادرم فدايت، كجا؟
ما را از وجود خويش بهرهمند فرما و نزد آنان مرو! ولى حسين نپذيرفت. آنگاه ابن
مطيع گفت: اين چاه را آماده كردهام و امروز براى نخستين بار به دلو ما آب آمده
است. چه مىشد كه شما به درگاه خداوند دعا مىكرديد و برايش بركت مىخواستيد.
فرمود: قدرى از آبش بياور عبدالله دلوى آب آورد و امام از آن نوشيد، سپس آن را
مضمضه كرد و در چاه ريخت. پس از آن، آب چاه گوارا و فراوان گشت. [1]
عبدالله بن مطيع
عدوى كيست؟
اينك ما در محضر امام حسين عليه السلام
در راه مكّه به مخاطبى از نوع ديگر برمىخوريم و او عبدالله بن مطيع عدوى است.
مردى از قريش عافيتطلب و سودپرست. اهتمام او بر حفظ منزلت قريش و عرب بيش از
اهتمام او به حفظ اسلام است. او نه جوياى حق است و نه اهل يارى و دفاع از آن. در
ادعاى دوستى اهل بيت، با آن كه نسبت به منزلت ويژه آنان نزد خداوند تعالى آگاهى
دارد، دروغگوست؛ و امام حسين عليه السلام وى را به طور كامل مىشناسد!
از اين رو از كنارش بزرگوارانه مىگذرد
و به او توجّه نمىكند و در موضوع نهضت با او به صراحت سخن نمىگويد و آن طور كه
به عنوان مثال براى امسلمه، محمد بن حنفيه، فرشتگان و مؤمنان جن، جزئيات آينده
نهضت را آشكار مىسازد، با او چيزى نمىگويد. بلكه تنها از هدف مقطعى خود يعنى
مكّه برايش سخن مىگويد و از آن پس جز اين كه «چون به آنجا رفتم، آنگاه در كار
خويش از خداوند طلب خير مىكنم» يا «خداوند آنچه را كه دوست بدارد مقدر مىكند»،
چيزى نمىگويد.
در گفت و گويش با امام عليه السلام در
ديدار دوم (طبق روايت ارشاد) مىبينيم كه بيشترين كوشش ابن مطيع اين است كه «حرمت
عرب و حرمت قريش» شكسته نشود؛ و مىبينيم
[1] - تاريخ ابن عساكر (زندگينامه امام
حسين عليه السلام)، ص 222، حديث 203.
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 360