نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 55
گشوده نشود، تا آن كه وى آن را در
روزگار عمر باز كرد و مسلمان شد! اين در حالى است كه به گزارش تاريخ، وى از
بزرگترين دانشمندان يهود بوده است.
كعب الاحبار زندگانى به ظاهر اسلامىاش
را در حالى آغاز كرد كه در شمار نزديكان خليفه دوم به شمار مىآمد. با او انس و
الفت داشت و به مشورت مىپرداخت و بر انديشهاش تأثير مىگذاشت. خليفه پرسشهايى
را كه پاسخ ديگر صحابه برايش خوشايند نبود به او ارجاع مىداد. نقل شده است كه يك
بار خليفه دوم از سلمان پرسيد:
«آيا من پادشاهم يا خليفه؟» سلمان گفت:
«اگر درهمى يا كمتر و بيشتر، از زمين مسلمانان ماليات گرفته جز در راه خودش به
مصرف رسانده باشى، پادشاهى نه خليفه» [1] پاسخ سلمان خليفه را خوش نيامد و از كعب،
كه در دادن پاسخهاى محبتآفرين ماهر بود، پرسيد و گفت: «تو را به خدا سوگند، آيا
به نظر تو من خليفهام يا پادشاه؟» گفت:
«خليفه» و هنگامى كه عمر او را سوگند
داد، در پاسخ گفت: به خدا سوگند خليفهاى هستى از بهترين خليفهها و روزگار تو
بهترين روزگارهاست!» [2]
پس از فتح بيت المقدس، كعب، عمر را در
سفر به آن سرزمين همراهى كرد و هنگامى كه در قدس قصد خواندن نماز داشت از كعب
پرسيد: «به نظر تو كجا بايد نماز بخوانم؟» [3]؛ و هنگامى كه قصد ساختن مسجد را
داشت نيز از وى پرسيد «به نظر تو مسجد را بايد كجا قرار دهيم؟» [4]
يك بار از او پرسيد: «از فضايل پيامبر
صلى الله عليه و آله و سلم پيش از ولادتش ما را خبر بده» [5] و بار ديگر پرسيد «اى
كعب از بهشت عَدْن برايم بگو» [6]
پس از خليفه دوم، كعب در شمار مشاوران
نزديك عثمان درآمد به طورى كه از آزرده شدن خاطر خليفه او نيز برآشفته و ناراحت
مىشد.
[1] - كنز العمال، ج 12، ص 567، شماره
35777 به نقل از ابن سعد.
[2] - همان، ص 574، شماره 35794 به نقل
از كتاب «الفتن» نعيم بن حماد.