responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 64

خلافت كرد. به خدا سوگند كه پس از مرگ او نام و ياد او هم نيست شد، جز اين كه كسى بگويد عُمَرى هم بود. سپس برادرمان عثمان حكومت يافت؛ و مردى زمام امور را به دست گرفت كه هيچ كس نسب او را نداشت؛ و او نيز كرد آن چه كرد. به خدا سوگند همين كه از دنيا رفت نام و ياد و رفتار او نيز از ميان رفت. ولى هنوز هم نام برادر هاشمى [محمد صلى الله عليه و آله و سلم‌] همه روز پنج بار با صداى رسا نام برده مى‌شود كه «اشهد انّ محمداً رسول الله»! اى مادرمرده، از اين پس به خدا سوگند جز اين كه اين نام را به خاك بسپاريم، كارى نداريم ...!» [1]

مى‌بينيم كه يزيد نيز با صراحت تمام كفر خود و پدرانش را اعلام مى‌دارد و با مثل زدن به شعر ابن زبعرى خشنودى خود را از كشتن سيدالشهدا بيان مى‌دارد؛ و مى‌گويد:

ليت اشياخى ببدر شهدوا جزع الخزرج من وقع الأسل‌

لأهلوا واستهلوا فرحاً ثم قالوا يا يزيد لا تُشل‌

قد قتلنا القَرْم من ساداتهم وعدلناهُ ببدر فاعتدل‌

لعبت هاشم بالملك فلا خبرجاء ولا وحىٌ نزل [2]

اى كاش پدرانم كه در بدر كشته شدند، ناله كشتگان از دم شمشير خزرج را مى‌شنيدند. و شادى مى‌كردند و ديگران را در شادى خويش شركت مى‌دادند و سپس مى‌گفتند: يزيد! دست مريزاد! من از خندف نباشم اگر از رفتار فرزندان احمد انتقام نگيرم! هاشم پادشاهى را به بازى گرفت وگرنه، نه خبرى رسيد و نه وحيى فرود آمد!

اموى‌ها پس از شكست در فتح مكّه به اسلام درآمدند؛ و روند حوادث را زير نظر گرفتند به اميد اين كه شايد پس از رسول خدا دين اسلام از مسير اصلى خود منحرف و اوضاع به حالت پيشين باز گردد و اميد رسيدن به موقعيّتى كه در روزگار جاهليت داشتند تجديد مى‌شود و بار ديگر، با پوشش اسلامى زمام امور را به دست مى‌گيرند.

ابوسفيان در حضور عثمان از اين آرزو پرده برداشته مى‌گويد: «اى بنى‌اميه حكومت‌


[1] - مروج الذهب، ج 4، ص 41؛ شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 463 با اندكى تفاوت.

[2] - اللهوف، ص 79.

نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 64
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست