نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 84
جز بدعتهاى مخالف با سنّت آن حضرت
نبود. با وجود اين هرگاه به چنين روايتهايى [از عملكرد عمر] دست مىيافتند، بر
عمل به مفاد آنها اصرار مىورزيدند و از كنار نهادنشان سرباز مىزدند، حتى اگر به
آنان يادآورى مىشد كه اين خلاف سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است.
مردم كوفه (پايتخت آن روز سرزمينهاى
اسلامى) از امام على عليه السلام تقاضا كردند برايشان امامى تعيين كند كه نمازهاى
نافله ماه رمضان را به جماعت بخواند. امام عليه السلام آنان را از اين كار باز
داشت و برايشان توضيح داد كه اين كار خلاف سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
است.
ولى آنها امام را ترك گفتند و گرد
آمدند و يك تن از خودشان را به امامت برگزيدند. امام عليه السلام فرزندش حسن را
نزد آنان فرستاد. امام حسن عليه السلام در حالى كه تازيانهاى به دست داشت وارد
مسجد شد مردم همين كه وى را ديدند به سوى درها گريختند و فرياد برآوردند:
واعمرا! [1] و در برخى منابع آمده است
كه گفتند: اى مسلمانان سنّت عمر تغيير داده شد! [2]
در اينجا يك جنبه از دشوارىهاى بزرگى
كه امام على عليه السلام در راه باز گرداندن كارها به مجراى صحيح، با آن روبهرو
بود، براى پژوهنده روشن مىشود. آن حضرت خود در اين باره مىفرمايد: حكمرانان پيش
از من كارهايى انجام دادند كه خلاف سنّت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بود.
آنان به عمد با آن حضرت مخالفت مىكردند، پيمانهايش را مىشكستند، سنّت او را
تغيير مىدادند؛ و چنانچه مردم را به ترك آنها وا مىداشتم و سنّت را در مسير اصلى
آن قرار مىدادم و به وضعيت دوران رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم باز مىگرداندم،
حتى سپاه خودم از گِرد من پراكنده مىشدند. به طورى كه تنها مىماندم، يا حداكثر
اندكى از شيعيانم كه فضايلم را مىشناختند و امامت مرا بر اساس كتاب خداى عزوجل و
سنّت رسول او بر خود واجب مىشمردند، با من همراه مىشدند. [3]
7- ضعف معنوى و روحى امّت:
كسى كه دستاوردهاى سقيفه را مورد مطالعه
و بررسى قرار دهد، در مىيابد كه امّت اسلامى گرفتار پديده روانى ضعف «روحى» گشته
بود؛ چيزى كه در دوران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سابقه نداشت. اين «ضعف
روحى» را مىتوان به