نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 86
سر تراشيده و مسلّح بيايند تا پيمان مرگ
ببندند. اما جز چهارتن نيامدند. به سلمان گفتم:
آنان چهكسانى بودند؟ گفت: من، ابوذر،
مقداد و زبير بن عوام. باز شب ديگر على عليه السلام نزد آنان رفت و آنان را
فراخواند. گفتند: فردا مىآييم، امّا جز ما كسى نيامد. شب سوّم رفت، باز هم كسى
نيامد؛ و امام پس از مشاهده خيانت و بىوفايى مردم در خانهاش نشست ...». [1]
صديقه كبرى، حضرت فاطمه زهرا عليها
السلام ضمن خطبهاش در مسجد، شگفتى خويش را از اين ضعف روحى ابراز داشته خطاب به
انصار فرمود: اى دليران، اى بازوان ملّت و اى نگاهبانان اسلام! اين سستى و چشم
برهم نهادن در برابر ستمى كه بر من مىرود براى چيست؟ آيا پدرم رسول خدا صلى الله
عليه و آله و سلم نمىفرمود: «احترام مرد با حرمت نهادن به فرزندانش حفظ مىگردد؟»
چه زود بدعت گذاشتيد و شتر خلافت چه زود پروار شد.
شما بر انجام خواسته من تواناايد و قدرت
برآوردنش را داريد ... هيهات از مهاجر و انصار، آيا سزاوار است كه بر سر ميراث
پدرم به من ستم شود و شما نزد من حاضر و ناظر باشيد؟ من همه شما را دعوت كردهام و
همه شما از ماجراى من باخبريد و از عِدّه و عُدَّه برخورداريد، نيرو و امكانات
داريد، سلاح و سپر داريد. ولى هر چه شما را دعوت مىكنم اجابت نمىكنيد! و هر چه
فرياد برمىآورم به دادم نمىرسيد. در حالى كه شما مبارزيد و به نيكى و صلاح شهرت داريد
و از نخبگان به شمار مىرويد و از برگزيدگانيد.
شما در جنگ با اعراب رنج و تعب فراوان
برديد و با ملتهاى گوناگون مبارزه و با زورمندان نبرد كرديد. پيوسته به شما فرمان
مىداديم و شما اطاعت مىكرديد. تا آن كه آسياى اسلام بر محور ما به گردش درآمد و
پستان روزگار به شير آمد؛ و گردن شرك فرود آمد و دروغ از جوشش افتاد و آتش كفر
خاموش گرديد و دعوت فتنه فرو نشست و نظام دين برقرار گرديد. اكنون پس از روشن شدن
موضوع چرا سرگردانيد و پس از آشكار شدن حق چگونه آن را پنهان مىداريد و پس از
پيشروى چرا پشت
[1] - كتاب سليم بن قيس، ص 81. كلينى
نيز مانند همين روايت را با اندكى اختلاف نقل كرده و در آن آمده است كه آن چهارتن
ابوذر، مقداد، حذيفة بن يمان و عمار ياسر بودند و سلمان پس از آنان آمد (كافى، ج
8، ص 33، فى ذكر الخطبة الطالوتيه). كَشّى نيز روايت موثقى مانند آن را نقل كرده و
در آن آمده است كه تنها سه تن به او پاسخ مثبت دادند و آن سه سلمان، مقداد و ابوذر
بودند (اختيار معرفة الرجال، ج 1، ص 38، شماره 189)، يعقوبى نيز در تاريخ خويش (ج
2، ص 80- 84) مانند همين روايت را با اندكى تفاوت نقل كرده است؛ و در آن آمده است
كه بامدادان جز سه تن نزد وى نيامدند.
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 86