نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 93
قبيلهگرايى سقيفه و افزايش دورى و
انحراف از منطق اسلام را نشان مىداد، زيرا بر خلاف سقيفه كه تنها مهاجر و انصار
در برابر يكديگر قرار داشتند، اينك همه مسلمانان در يك سو قرار گرفته بودند و قريش
از آن جهت كه قريش است در سوى ديگر. ولى در منازعهاى كه در فضاى شورا در مسجد
النّبى درگرفت به روشنى آشكار شد كه قريش، خلافت را شأنى از شؤون ويژه خود و
امتيازى از امتيازهاى خود مىشمرد و هيچ يك از مسلمانان حق نداردكه در موضوع
خلافت، نظرى مخالف با خواستههاى آنان ابراز دارد.
شگفتانگيزتر از همه اين كه كار به جايى
رسيد كه عبدالله ابى ربيعه مخزومى، دشمن خدا و رسول صلى الله عليه و آله، جرأت
پيدا كرد و به مقداد، صحابى جليلالقدرى كه ميان صحابه كمنظير است گفت: «اى پسر
همپيمان، اى گمراه، امثال تو كى جرأت داشتند در كار قريش دخالت كنند؟.» [1] يا
فرومايه ديگرى از بنىمخزوم به عمار ياسر گفت: «اى پسر سميه، پا از گليم خويش
بيرون نهادهاى! اينكه قريش براى خودش اميرى تعيين كند به تو چه ارتباطى دارد؟» [2]
مفهوم جايگزين شدن واژه قريش به جاى
مهاجران در برترى جويى حاكم بر فضاى شورا اين است كه براى تصدى منصب خلافت محدوديت
از «آزادشدگان» رفع شده است. چرا كه پيش از آن رهبرى حزب سلطه محدوديت را از آنان
رفع كرده و آنها را به عنوان فرمانده و والى برگزيده بود. از اينجا بود كه راه
باز شد و آزادشدگانى چون معاويه نيز به فكر تصدى خلافت افتادند؛ و از اين هنگام
بود كه وى همه تلاش خود را در اين راستا به كار بست.
3- خلافت عثمان
حكومت امويان دوران نخست خود را با
اولين روز خلافت عثمان آغاز كرد.
مسلمانان به زودى دريافتند كه هنگام
بيعت با عثمان حكومت را در عمل به خاندان اميه تسليم كردهاند و عثمان جز پوششى
براى پنهان شدن حزب اموى نيست. ديرى نپاييد كه روزگار اين واقعيت را به اثبات
رساند، چرا كه عثمان ولايتهاى بزرگ آن دوره يعنى