نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 98
با آن كه صحابه از منزلت ابوذر آگاه
بودند، هنگام رفتن وى به تبعيدگاه ربذه نه تنها جز على، حسن و حسين عليهم السلام و
عقيل و عبدالله بن جعفر و عمار ياسر هيچ كس براى خداحافظى او نيامد، بلكه امّت
اسلامى براى اطاعت از فرمان عثمان روابطشان را نيز با او قطع كردند.
عمار بن ياسر، هنگام خداحافظى با ابوذر
با اشاره به سستىاى كه امّت اسلامى بدان دچار شده بودند گفت: مردم را از بازگو
كردن گفتار تو چيزى جز دلبستگى به دنيا و ترس از مرگ باز نداشت. [1]
دراين جا نيز ديده مىشود قيام عمومىاى
كه به منظور ابراز نارضايتى نسبت به انحرافهاى عثمان برپا شد اًتنها در سال 35 ه،
يعنى حدود سه سال پس از درگذشت ابوذر در ربذه (به سال 32 ه) و دو سال پس از تبعيد
برگزيدگان كوفه و بصره به وسيله عثمان به سرزمين شام روى داد.
4- دوران معاويه
معاوية بن ابىسفيان، پس از مرگ برادرش
يزيد كه حكمران شام بود، حكومت آن سرزمين را به دست گرفت. وى آن سرزمين را به شخص
خود اختصاص داد؛ و رتق و فتق همه امور آنجا به دست وى بود و كسى از او حساب
نمىكشيد. همه اينها به تدبير خليفه دوم بود كه در پاسخ گزارشهاى عليه معاويه آن
سخن مشهورش را به زبان مىآورد و مىگفت: «جوان قريش و آقازادهاش را به حال خود
وانهيد.» در روزگار عثمان، تسلط معاويه بر شام گستردهتر شد و ساكنان آن سرزمين به
اطاعت كامل معنوى و سياسى او درآمدند؛ و هيچ چيز شيرينى حكومت را به كام او تلخ
نكرد، مگر قيام اميرالمؤمنين عليه السلام، كه به عنوان خليفه رسول خدا صلى الله
عليه و آله و سلم زمام امور را به دست گرفت. پس از به خلافت رسيدن على عليه السلام
همه جهان اسلام به فرمان وى درآمدند مگر شام. يعنى همان جايى كه معاويه به بهانه
خونخواهى عثمان از اطاعت آن حضرت سربرتافت؛ و سرانجام به جنگ صفين منتهى گشت، جنگى
كه نزديك بود در آن اميرالمؤمنين عليه السلام به