نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 159
سفیدپا نیست. شخص ناکس مال
خود را حفظ کرد و به من چیزی نداد و من آبروی خود را حفظ کردم و
با سؤال، خود را خوار نکردم. رفتند یارانی که همدم آنان بودم؛
رادمردانی که بدون سؤال بخشش می کردند و چون ستارگان درخشان برای
رهروان بودند. پس از آن با هر نکوهیده خصال گرفتار شدم؛ نه رادمرد بودند و
نه خود را به صورت آنان وانمود می کردند. من به سوی اندوه ها و مصیبت
ها پرت شدم که سه مصیبت سخت، یکی پس از دیگری نزد
من گرد آمدند. اندوه بر گذشته، سرگردانی در حال و ترس از آینده. زمانی
را به زمانی دیگر نپیوستم؛ مگر آنکه بر زمان اول مویه
کردم».
نیز در غزلی لطیف چنین
گفته است:
بسا زیباچشمی، از وحشت فراق
و دوری، درحالی که نوای ساربان او را ترسانده بود. با یک
چشم، بدرود مرا پاسخ می داد و با چشم دیگر، چشمان رقیبان را می
پایید. سخن چینان را گردا گرد خود دید که می چرخند؛
از ترس آنان از ریختن سرشک خودداری ورزید و به دامن آزرم پناه
برد. چون در بامداد وداع یاران، درحالی که دوری آنان مرا به
وحشت انداخته بود، گریستم.
در چهره آیینه سای
او، اشک های من متبلور شد؛ رقیبان به غیرت آمدند و پنداشتند او
برای گریه من گریسته است».
او علاوه بر شاعر، فقیه نیز
بود و خود در آن باره به شعر می گوید:
«من میان فقها بدون هیچ
منازعه در شعر برجسته ترم؛ و از همه شاعران فقیه ترم. اگر شعر بسرایم،
همه کائنات و موجودات با سرشت خود به نوشتن آن خواهند پرداخت، نه آنکه به زحمت بر
آنان القا کنند. چونان صدا که بر چکادهای فرازمند بلند شود، با پژواک پاسخ
دهد و هم آوا شود».
همچنین در قصیده ای
به مقابله با قصیده دالیه ابوالحسن بصری قیروانی
رفته است. قصیده ابوالحسن با این بیت آغاز می شود:
«ای شب عاشقان ! بامداد تو کی
فرا می رسد؛ آیا زمان آن هنگام برپایی قیامت است
؟».
ارّجانی در مقابله با او می
گوید:
«ای شب ! آیا تو به طولانی
شدن خود، او را یاری می کنی ؟ بامداد تو، وعده دیدار
اوست. مبادا شب کوتاه جوانمردی که وعده مرگ او، فردای آن باشد. در سینه
من از شیفتگی شما، سپاهی از اشتیاق و آرزوست که گسیل
شده است. ای بیمار چشم که عیادت کنندگان آن دردمند شدند ! چشمان
تو برای ریختن خون من دست به جنایت زدند، دیگر برای
جدایی، نیازی به لشکر کشی نیست». 6
بیهقی (احمد)
احمد پسر علی پسر محمد بیهقی
معروف به بوجعفرک (پدر جعفر کوچولو) از اهالی بیهق (شهری در
نواحی سبزوار) و در نیشابور اقامت گزید. وی از پیشوایان
قرائت قرآن، تفسیر، لغت و نحو بود. از آثار اوست: تاج المصادر که در آن
مصدرهایی که در قرآن و روایات به کار رفته جمع کرده است. وی
پارسا و خانه نشین بود. جز در اوقات نماز از خانه بیرون نمی آمد
و به دیدار کسی نمی رفت؛ بلکه دیگران به دیدار او می
رفتند و از او تبرک می جستند. وی در 74 سالگی درگذشت. شایان
ذکر است شخصیت مزبور، غیر از فقیه احمد پسر حسین بیهقی
(متوفای 458ق) و غیر از محمد پسر حسین بیهقی، ادیب
و مورخ (متوفای 470ق) می باشد. 7
حافظ فاطمی
ابوالمیمون، عبدالمجیدبن امیر
ابوالقاسم محمدبن مستنصر باللّه فاطمی، حافظ لدین اللّه، هشتمین
خلیفه فاطمی که بر مصر حکم راندند و اول آنان معزلدین اللّه
بود. وی پس از کشته شدن پسرعمویش، آمر باحکام اللّه ابوعلی
منصور، در سال 524ق، بر کرسی خلافت نشست. تمام خلفایی که بر مصر
حکومت کردند، خلیفه زاده بودند، جز او و عاضد که پدرشان خلیفه نبود؛ زیرا
آمر هنگام کشته شدن، اولاد ذکور نداشت و در آن هنگام همسرش آبستن بود و دختر زایید
و آمر و فرزندانش مقطوع النسل شدند و با پسرعمویش عبدالمجید به عنوان
خلیفه بیعت کردند و حافظ لدین اللّه لقب گرفت. حافظ فردی
بردبار، ولی ضعیف النفس بود. وزیران بر او فرمان می
راندند، به درجه ای که پسرش، حسن که وزیر و ولیعهد خود کرده
بود، در کارها خودکامگی می کرد، بدون آنکه پدر را دخالت دهد. حسن بسیاری
از دولتمردان را کشت و اموال آنان را مصادره کرد. چون حافظ، وضع را بدین
گونه مشاهده کرد، به فرماندهان دستور قتل فرزندش را داد و وی را مسموم کرد.
پس از حافظ، پسرش ابومنصور اسماعیل خلافت را به عهده گرفت و به ظافر
بامراللّه ملقب شد. مدت خلافتش نوزده سال و هفت ماه بود و نزدیک به 77 سال زیست.
8
غازی پسر زنگی
غازی پسر عمادالدین زنگی
پسر آقسنقر سیف الدین، حاکم موصل و توابع آن از دیار ربیعه
بود. پس از کشته شدن پدرش در قلعه جعبر در سال 541 ق جانشین او شد. غازی
فردی نیکوکار، شایسته، جوانمرد، دلاور، خردمند، دوستدار دانش
بود و دانشمندان را گرامی می داشت. در موصل مدرسه «اتابکیه» را
ساخت و آن را برای فقهای حنفی و شافعی وقف نمود و خانقاهی
برای صوفیان بنا نهاد. حکمرانی او چندان طول نکشید؛ زیرا
به بیماری علاج ناپذیری دچار شد. در 44 سالگی درگذشت.
سه سال حکومت کرد و از خود پسری
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 159