responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 166

درگذشتگان

 

ابن ابی بکر اندلسی؛

 

ابن اُخُوه (ابوالفضل)؛

 

ابن صلاح (ابوالفتوح)؛

 

ابن عین زربی؛

 

ابن قیسرانی (شرف الدین)؛

 

ابن منیر طرابلسی؛

 

ابوالحسن بلخی؛

 

شهرستانی؛

 

طبرسی؛

 

عادل بن سلار؛

 

قطان مروزی؛

 

محمد پسر یحیی نیشابوری.

 

ابن ابی بکر اندلسی

 

ابومحمد، عبداللّه بن عیسی بن عبداللّه بن احمد، معروف به ابن ابی بکر اندلسی و نسب او به ابن حبیب انصاری می رسد. وی در اشبیلیه در خاندان علم و ریاست بالید. بیش از دیگران دانش آموخت و مدتی قضاوت اندلس را به عهده داشت؛ سپس راهی حج شد و حج گزارد و مجاور آنجا شد. بعد به مصر و پس از آن به عراق رفت و مدتی در بغداد رحل اقامت افکند و پس از آن به خراسان رفت و در هرات و مرو مدتی اقامت گزید. به حدیث، فقه، لغت و نحو آگاه بود. در خراسان به نقل حدیث پرداخت و از او روایت می کردند. ابن ابی بکر بهره برد و بهره رساند و در هرات درگذشت. 2

 

ابن اخوّه (ابوالفضل)

 

ابوالفضل، عبدالرحمن بن احمدبن محمد عطار معروف به ابن اخوّه. او در نیشابور، ری، طبرستان و اصفهان دانش آموخت و به تحصیل حدیث، فقه و ادب پرداخت. خطی زیبا داشت و با خط خود هزار جلد کتاب نسخه پردازی کرد. به ادبیات آشنا بود. او اشعاری می سرود که مایه تعجب و شگفتی می شد به گونه ای که کمتر کسی میان علما عموما و محدثان خصوصا سلیقه خوب و زیبایی و سهل و شیرین بودن را در خود جمع کرده باشد. در غزلی لطیف چنین گفته است:

 

«چون هنگام بدرود و جدایی، گونه ام به گونه اش رسید، گویا گل پژمرده ای بود که به گل سرخ و تازه رسیده باشد. به گاه بدرود که پهلویم به پهلوی او رسید، چون گردبادی بودم که شاخه های چمیده درخت اَنْد (آس) 3 را دربرگرفته باشد. دوری و فراق، اشکم را میان اشک های او روان و به هم آمیخته کرد؛ چونان یاقوت و مروارید (اشک شاعر که به رنگ خون است و اشک معشوق که صاف است) که در رشته ای کشیده باشند. او روان شد؛ درحالی که سوزش عشقی در جانم بود همانند او؛ همان طور که در او آتش جدایی بود همانند آتشی که در دل من شعله ور بود». 4

 

ابن صلاح (ابوالفتوح)

 

ابوالفتوح، احمدبن محمد سری نجم الدین معروف به شیخ فیلسوف. در بغداد چشم به جهان گشود و در دمشق زیست. در علوم عقلی و حکمت ماهر و به نکات و رموز آن آشنا بود. گفتاری فصیح و عباراتی استوار داشت. در دانش پزشکی برجسته بود. به نجوم، فلسفه و هندسه شهرت یافت و کتاب الحکمه از آثار اوست. 5

 

ابن عین زربی

 

ابونصر، عدنان بن نصربن منصور شیخ موفق الدین از اهالی «عین زربه» و به آنجا منسوب است. وی پزشک بود و مدتی در بغداد به پزشکی مشغول بود و در رشته پزشکی و اخترشناسی مهارت داشت؛ سپس به مصر رفت و به خدمت خلفای فاطمی درآمد و در دوران آنان سرآمد پزشکان شد. شاگردانی نزد او گرد آمدند و همه آنها در پزشکی ممتاز و برجسته شدند. او به ادبیات عرب نیز آشنا بود و خطی زیبا داشت. کتاب هایی در طب با خط خود نسخه پردازی کرد و آثاری از خود به یادگار گذاشت؛ ازجمله: الکافی فی الطب، شرح کتاب الصناعه الصغیره جالینوس، الرساله المقنعه در منطق، رساله فی السیاسه و مقاله فی الحصی و علاجه. در مصر و در دوران ظافر بامراللّه، خلیفه فاطمی، درگذشت. 6

 

ابن قیسرانی (شرف الدین)

 

ابوعبداللّه، ابن قیسرانی بن شاغربن داغر شرف الدین قیسرانی خالدی، نسبش به خالدبن ولید می رسد؛ ازاین رو به او منسوب است. در شهر قیساریه در نزدیک عکّا زاده شد؛ لذا بدانجا نیز منسوب است. اصل او از حلب و شاعری نیکوسرا بود. او و ابن منیر طرابلسی (متوفای 548ق) از شاعران شام در آن عصر به شمار می آمدند و میان این دو شاعر برخوردها و هجوگویی های شگفت آوری بوده است. ابن قیسرانی در دمشق، اداره ساعت های باب جامع اموی را بر عهده داشت؛ سپس سرپرستی کتابخانه حلب را بر عهده گرفت. پس از چیرگی ملک عادل نورالدین محمودبن عمادالدین زنگی بر تلّ باشر و به اسارت درآوردن جوسلین دوم، حاکم آن، ابن قیسرانی به مدح او پرداخت. شایان توجه است عمادالدین، پدر نورالدین پیش از این، رها را تصرف کرده و نورالدین با تصرف شهرها و قلعه های اطراف آن،

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 166
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست