responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 167

کار پدر را تکمیل کرده بود. ابن قیسرانی در مدح نورالدین چنین سروده است:

 

«چونان شکستن شیشه، صلیبیان را شکست جبران ناپذیری دادی؛ این طور نیست که هر شکستنی مرمت پذیر باشد. دیگر کسی به مفاخره برنخیزد، همه افتخار از آن توست که به جنگ فرمانده صلیبیان رفتی. کسی که انطاکیه را از چنگ حاکم آن به درآورد و بر آن چیره شد، همه از او حساب می برند و اطاعت می کنند. سرش غلتان غلتان آمد (که در معرکه جنگ کشته شده بود) و تنش در میدان جنگ رها شده بود؛ و جز شکم کرکسان که خواستار بخشش توأند، گوری نداشت. سرنوشت، اسیری کنت جوسلین دوم را به عنوان ارمغان به تو داد؛ و چه نیکبخت است کسی که به اسارت تو درآمد (معمولاً دشمنان تو در معرکه کشته می شدند). بیت المقدس اکنون طاهر و پاکیزه شد و جز با ریختن خون آنان (صلیبیان) پاک نمی شود. شمشیرهای تیز و برّان وظیفه خود را ادا کردند؛ دیگر پیمان و نذری بر گردن آنها نیست. در معراج گاه پیامبر، شمشیرهای برنده مجاهدان نماز خواندند؛ مسجدهای آن بسیار بود (نمازگزاران) و سجده کننده آن (امام جماعت) یک تن بود (عمادالدین). اگر آهنگ ساحل دریا کنید و بخواهید آن را مالک شوید (از صلیبیان باز پس گیرید)، جای شگفتی نیست دریا (جوانمرد و بخشنده) ساحل را به ملک خود درآورد».

 

نیز در مدح و تبریک به عمادالدین پس از پیروزی اش بر صلیبیان و بازپس گیری رها می گوید:

 

«ای پیروز گری که همه شهرها به او سامان یافته است ! بر کسی پیروز شدی که همه شهرها به او تباه شده بود. هیچ آزادی (از صلیبیان) نیست مگر اینکه در بند شد؛ و هیچ در بندی (از مسلمانان) نیست مگر اینکه آزاد شد. و هیچ منبری نیست مگر چوب های آن بلندی جست و سرافراز شد؛ و هیچ قرآنی نبود مگر اینکه مُرکب و جوهر خطوط آن نورافشانی کرد. ای اسیران گمراهی ! پس ازاین، به کجا رو می کنید ؟ گمراه کننده شما خوار شد و از هدایت کم بهره بود. آرام گیرید، کسی شما را از دست عمادالدین نجات نمی دهد و کسی که به دشمنی عمادالدین بپردازد با عوامل قضاوقدر دشمنی کرده است. به پادشاهان کافر بگو: پس از این سرزمین های شما تسلیم خواهند شد که همه سرزمین ها، سرزمین اوست. کسی که فرشتگان آسمان از سپاهیان او هستند، کدامین شهر است که زیر گام های اسبان جنگجوی او قرار نگرفته باشد ؟ از قدرت و فضل او، قبله نخستین مسلمانان برفرازید؛ و خیمه دین بدون عماد و ستون بلند نگردد».

 

از اشعار اوست که خواننده خوش آوازه را توصیف کرده است:

 

«به خدا سوگند ! اگر جوانمردان به خود انصاف می دادند، همه اندوخته ها و ذخیره های خود را به تو می دادند. تو هنگامی که برای آنان آواز می خوانی و آنان را به طرب می آوری، چونان باد صبایی و آنان شاخه درختان».

 

نیز در مدح نورالدین محمود پس از پیروزی بر صلیبیان در نبرد حارم و انّب که در نزدیکی جسر الحدید (پل آهنی) در حد فاصل توابع حلب و توابع انطاکیه رخ داده است و در آن نبرد که ریموند پواتیه، امیر انطاکیه در سال 544ق کشته شد، چنین سروده است:

 

«این است اراده ها، نه آنچه شمشیرها اراده می کنند؛ و این است صفات و خصال نیک، نه آنچه در کتاب ها آمده است. شمشیرهای تو میان فرنگان لرزشی برانگیخت و دل روم بزرگ لرزان است. برای دین به خشم آمدی تا آن گاه که خشنودی را به دست آوردی و خشنودی دین هدایت، خشم گرفتن بر دشمنان دین است. شاهان با کافران، برای غنیمت می جنگند؛ ولی نورالدین برای ثواب و پاداش الهی می جنگید. با سپاه انبوه خود آهنگ بیت المقدس کن و به یاری آن برخیز که به نهایت آرزوی خود برسی، قدس در انتظار است».

 

در سال 542ق کنراد سوم، پادشاه آلمان، و لویی ششم، پادشاه فرانسه، جنگ صلیبی دوم را رهبری کردند و دمشق را به محاصره خود درآوردند؛ ولی دمشق مقاومت کرد. صلیبیان شکست خورده بازگشتند. ابن قیسرانی در قصیده ای در این زمینه می گوید:

 

«به دمشق آمدند و پنداشتند آن ثروتی است برای آنان؛ ولی با دست خالی بازگشتند. بیشتر قربانیان خود را ترک گفتند و گریختند؛ و بزرگ ترین صلیب ها را از خود به جا گذاشتند و شکست خوردند». 7

 

ابن منیر طرابلسی

 

ابوالحسین، احمدبن منیربن مفلح طرابلسی مهذب الدین معروف به رفّا (رفوگر). وی در طرابلس چشم به جهان گشود و در آنجا بالید. لغت و ادبیات آموخت و در سرودن شعر برجسته شد. هنگام محاصره طرابلس به دست صلیبیان، آنجا را به قصد دمشق ترک گفت. ابن منیر شیعه غالی بود. ابن قیسرانی، شاعر شام و گروهی از بزرگان دمشق را سخت هجو کرد؛ ازاین رو تاج الملوک بوری پسر طغتکین، او را زندانی کرد؛ سپس او را از دمشق تبعید کرد. وی نخست به حماة و سپس به حلب رفت و مقیم آنجا شد و چون عمادالدین زنگی، شهر رها را فتح کرد، در قصیده زیر او را ستود:

 

«خوی های بزرگواری تو، واژه ای کوتاه است، اما معنای بزرگی دربردارد؛ خدا آنچه به تو عطا کرده است باز پس نگیرد. ای شمشیر برّان که قبضه آن در دست راست خداست و دشمنان بزرگ خدا را به مبارزه می طلبد ! تو میان شاهان روی زمین یگانه ای و نظیر نداری؛ پادشاهان دیگر هم سان هستند. فدای تو باد کسی که از روی نادانی، اسب همت خود را برای رسیدن به هدف مورد نظر تو راند؛ ولی از

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 167
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست