responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 168

دست یافتن به آن ناتوان بود. پادشاهی که از روی پرهیزکاری، اراده او در کارهای زشت در خواب است؛ ولی چشمان او در کارهای نیک بیدار است. راویان، داستان های رادمردانی که درگذشتند برای ما بازگو کردند؛ ولی گزارش آنان کجا و آنچه ما با چشم خود در تو دیدیم کجا !».

 

تاآنجاکه می گوید:

 

«پیروزی ای که خرمی و شادابی برای انسان بازگردانید و اسلام لبخند زد؛ و پهلوهایش از شادی به جنبش آمد. نبرد او، نبرد معتصم باللّه را به سخره می گیرد و سخن از این نبرد، گذشته را از یاد برد و به باد فراموشی سپرد. رها (که عمادالدین زنگی تصرف کرده بود) با عموریه (که معتصم باآن جنگید) تفاوت ها دارد، و تهاجم به آن با تهاجم به این یکسان نیستند».

 

تاآنجاکه می گوید:

 

«ای زنده کننده داد در وقتی که مویه گران عدل، مویه سر داده بودند ! ای زنده کننده دهش و بخشش وقتی که منزل آن از بین رفته بود ! خدای تو را برای پاسداری از دین و دنیا نگه دارد؛ همان خدایی که افسر شاهی را بر سر تو نهاد».

 

هنگامی که نورالدین محمود در جنگ حارم بر صلیبیان پیروز شد، ابن منیر با قصیده زیر او را ستود:

 

«بزرگی و والایی افزون از همت بلند تو تصور نمی شود؛ دیگر چرا با کوشش، خود را آشفته و پریشان می کنی. همت هایی که بر آسمان سراپرده ای زده اند طناب و ستون های آن ستارگان هستند. تویی که حسودانت به نام تو خطبه خوانند، و فضیلت آن است که حسودان به آن اعتراف کنند. شهرها برای دولت تو شکوفه دادند و نسیم آن عطرآگین شد و میان آن به رقص و وجد آمدند. منبرها اگر می توانستند به سخن می آمدند و چوب های آن به جای سخنرانان به ستایش تو می پرداختند. در اطراف فرنگ دسته ها و گروه ها بر زمین افتاده اند که از دو طرف زدن با تازیانه و با شمشیر است. پرنس (فرمانده صلیبی) درحالی که جامه ذلت را در برکرده بود، امید پناهگاهی در حارم داشت؛ ولی شکارشده دیگر راه رهایی ندارد. روباهان او (سپاهیانش) به فغان آمده و شمشیرها، صدایشان را خاموش کردند و دشمنان را به ماتم نشاندند. با زبانی که با شمشیر و نیزه ها از آیین احمد (اسلام) دفاع کردند».

 

او در غزلی نیز تصویری شاعرانه و دلپذیر به نمایش می گذارد و می گوید:

 

«آیا رخساره محبوب که از لطافت گداخته شده است، او را از سنگدلی باز می دارد ؟ آیا از او که اشک هایش به رنگ گلگون رخسارش شده است، یاری طلبم ؟ ازاین رو زه به کمانش انداخته است، و از مژگان خود تیر بر می گیرد. او ماه است و بدر (ماه شب چهارده) افتخاری جز این ندارد که به شکل او قالب ریزی شده است. طرّه او رز باده ای است که میان رخسارش تقسیم شده است؛ و به رایحه دل انگیز آب دهان او تبدیل شده است. آیا می پنداری خالی که بر گونه محبوب نقش بسته است، نقطه مشکی است که از گیسوی او فرو چکیده است ؟ خیر ! آن نقطه سویدای دل من است که بر گونه محبوب جای گرفته است». 8

 

ابوالحسن بلخی

 

علی بن حسن برهان الدین بلخی. وی واعظ، زاهد و فقیهی حنفی مذهب بود که در دمشق تدریس می کرد. به مخالفت با حنبلیان و انتقاد از آنان پرداخت و حنبلیان علیه او قیام کردند؛ ازاین رو به حلب رفت و در مسجد «ضیفة خاتون» عهده دار تدریس شد و در دولت پادشاه نورالدین محمودبن زنگی مکرم و محترم بود و بلخی همان کسی است که درخواست کرد «حی علی خیرالعمل» از اذان حذف شود و نورالدین آن را حذف کرد. 9

 

شهرستانی

ابوالفتح، محمدبن ابی القاسم عبدالکریم بن ابی بکر احمد شهرستانی ملقب به افضل. وی از متکلمان اشعری و به عقاید فرق و مذاهب جهان و مکتب های فلسفی آشنا بود. وی در شهرستان10 (واقع میان نیشابور و خوارزم) متولد شد و در سال 510ق به بغداد رفت و چند سالی در آنجا اقامت کرد؛ سپس به شهرستان، وطن خود بازگشت و در همانجا و در هشتاد سالگی درگذشت.

 

کتاب های بسیاری تألیف کرد؛ ازجمله: نهایه الاقدام فی علم الکلام، الملل و النّحل، طبقات الحکماء، الارشاد الی عقائدالعباد، تلخیص الاقسام لمذاهب الانام، المبدأ و المعاد و تفسیر سوره یوسف که به روش فلسفی آن را تفسیر کرده است در آغاز کتاب نهایه الاقدام فی علم الکلام این دو بیت را نوشته است:

 

«به همه مراکز علمی به گردش پرداختم و چشم خود را بر نشانه ها و آثار آن به گردش درآوردم. کسی را ندیدم مگر اینکه انگشت حیرت بر لب نهاده بود، یا دندان ها را از پشیمانی به هم می کوبید». 11

 

طبرسی

 

ابوعلی، فضل بن حسن بن فضل طبرسی امین الدین از مردم طبرستان و بدانجا منسوب است. وی فقیه و مفسر شیعه امامی مذهب بود. وی تألیفات دارد؛ ازجمله: مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، غنیه العابد و اعلام الوری باعلام الهدی. 12

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 168
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست