responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 208

چیده و مردم را به بیعت با فرزند عاضد و بازگشت دولت فاطمی فرا خوانده بودند و در این زمینه با صلیبیان مکاتبه کرده بودند. صلاح الدین همه آنان را پس از دستگیری به دار آویخت. 3

 

ابن قرقول

 

ابراهیم بن یوسف بن ابراهیم بن عبداللّه بن بادیس معروف به ابن قرقول. وی در مرسیه به دنیا آمد. اصل او از افریقیه در موضعی اطراف مسیله به نام «حمزه» واقع میان بجایه و قلعه حماد است؛ ازاین رو به حمزی نیز معروف است. برای فراگرفتن حدیث به مالقه رفت و همانجا مستقر شد؛ سپس به سبته رفت و در 64 سالگی در شهر فاس درگذشت. وی ادیب و حافظ حدیث بود. کتاب مطالع الانوار ـ که آن را به شیوه مشارق الانوار قاضی عیاض نوشته است ـ از آثار اوست. 4

 

ابن کامل

 

ابوالقاسم، هبة اللّه بن عبداللّه بن کامل ملقب به فخرالامناء رهبر داعیان فاطمی در مصر و در دوران آخرین دولت فاطمی، مقام قاضی القضاتی داشت. وی ادیب و شاعر بود. پس از درگذشت عاضد، آخرین خلیفه فاطمی و به قدرت رسیدن صلاح الدین، او مردم را به بیعت با یکی از فرزندان عاضد فرا خواند و به همراه هشت تن توطئه ای ضد صلاح الدین طرح کردند. صلاح الدین، آنان را دستگیر کرد و به دار آویخت. 5

 

ابوالعلاء عطار

 

ابوالعلاء، حسن بن احمدبن سهل عطار شیخ و بزرگ همدان، قاری و حافظ حدیث آن شهر بود. بر دیگر حافظان عصر در انساب، تاریخ و [رجال]، نام ها، کنیه ها و سرگذشت ها برتری داشت. در لغت و وجوه قرائت ها امام بود. با پادشاهان مراوده نداشت و از آنان صله نمی پذیرفت و در راه خدا بیم سرزنش از هیچ کس را نداشت. در پوشاک و خوراک، پارسا و صرفه جو بود. آثاری دارد؛ ازجمله: زادالمسافر و الوقف و الابتداء در قرائت های گوناگون. در هشتاد سالگی درگذشت. 6

 

عماره یمنی

 

ابومحمد، عماره بن علی بن زیدبن بدران بن احمدبن محمد حکمی یمنی نجم الدین، اهل یمن، به زبید سفر کرد و در مدارس آنجا دانش آموخت و فقه را نزد استادان آن سامان فراگرفت. در سال 549ق به سفر حج رفت و در این میان به خدمت شریف مکه قاسم بن هاشم بن فلیته (متوفای 557ق) پیوست. شریف مکه، او را به
مأموریت و رسالتی نزد فایز، خلیفه فاطمی و وزیرش صالح طلایع بن رزیک فرستاد. عماره، فایز را به گونه دلخواهش مدح کرد. فایز از آن مدح خرسند شد و صله فراوان به او داد و او همچنان دوستدار فاطمیان باقی ماند. آنان را مدح کرد و صله دریافت می کرد تا آنکه دولت فاطمی سقوط کرد و صلاح الدین، سرزمین مصر را تصرف کرد. عماره به رثای فاطمیان پرداخت. با هفت تن از بزرگان مصر، توطئه ترور صلاح الدین را کشید. صلاح الدین متوجه شد و در سال 569ق آنان را دار زد. عماره از فقهای شافعی و سنی متعصب بود؛ درعین حال در حوزه سیاست با فاطمیان همکاری می کرد. وی در ادب برجسته و شاعری نیکوسرا و صاحب تألیفات بود؛ از جمله: اخبارالیمن، اخبارالوزراءالمصریین، المفید فی اخبار زبید و دیوان شعر. در قصیده ای به مدح فایز و وزیرش ابن رزیک پرداخته و می گوید:

 

«پس از عزم و اراده و همت ها، شتران را سپاس گویم؛ سپاسی که در خور نعمت هایی که نصیبم شده باد. آن شتران دوری زیارتگاه های عزت را نزدیک کردند تا آن که با چشم خود پیشوای زمان را از نزدیک دیدم. شتران از کعبه بطحا (مکه) و حرم به کعبه نیکی و رادمردی روی آورند. آیا مکه دانست من پس از جدایی از آن از حرمی به حرم دیگر رفتم ؟!».

 

بخشی دیگر از آن قصیده را نیز در ادامه می آوریم:

 

«ای کاش ستارگان نزدیک می شدند تا من آنها را به رشته ستایش شما درآورم؛ زیرا من از ستایش شما با سخنان خود ناخرسندم. خلیفه و وزیری که سایه عدل آنان بر تارک اسلام و ملت ها گسترده شده است».

 

عماره با کامل، پسر وزیر شاور، پیش از به وزارت رسیدن پدرش دوست بود و چون پدرش به وزارت رسید، کامل بر عماره خشم گرفت؛ ازاین رو عماره در قصیده ای به سرزنش او پرداخت که با این مطلع آغاز می شود:

 

«اگر روزگار از در سازش با تو وارد نشد، بجنگ و اگر نزدیکان به تو سودی نرسانند، دوری گزین. نیرنگ هرچند کوچک باشد خُرد مشمار، بسا افعی ها که با زهر کژدم ها می میرند. هدهد [با جثه کوچک خود] تخت بلقیس را واژگون کرد و پیش از این موش، سد مأرب را خراب کرد».

 

نیز در ادامه می گوید:

 

«بی وفایی جوانان مرا نمی ترساند، من با این خوی بی وفایی از هر دوستی انس گرفته ام. مردانی دیدم که بر سر سفره شما حضور پیدا کردند و من به تنهایی میان مویه گران مانده ام. چون بزرگواری شما آنان را بر من ترجیح داد، من حضور پیدا نکردم؛ زیرا شیران از باقیمانده روبهان استفاده نمی کنند. آن زمان که من در انجمن های شما

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 208
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست