responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 211

ابن ابی حکم عهده دار ساخت آن شد و پس از ساخت، ریاست بیمارستان را به عهده گرفت. او بر بالین بیماران می رفت و جویای حال آنان می شد و برای هر کدام دارو و درمانی می نوشت. پس از آن به ارگ حکومتی می رفت و در آنجا از بیماران دربار عیادت می کرد، آن گاه به بیمارستان باز می گشت. پزشکان و دانشجویان نزدش حضور می یافتند و به گفتگوهای پزشکی می پرداختند و به مدت سه ساعت به تدریس، مباحثه و مطالعه سپری می کردند. الملک نورالدین، کتاب های بسیاری وقف این بیمارستان کرده بود و به انواع داروها و دیگر وسایل که بیماران و پزشکان نیاز داشتند، مجهز کرده بود. ابن ابی حکم شاعر بود و اشعاری به او نسبت داده اند. 2

 

ابن حبّوس

 

محمدبن حسین بن عبداللّه بن حبوس. اصل او از فاس است. در اشبیلیه متولد شد. قرآن را نزد ابن عیشون قاری (متوفای 531ق) و فقه و ادبیات را نزد استادان و بزرگان اشبیلیه فرا گرفت و آموزش تلاوت قرآن را در آنجا به عهده گرفت. وی از شاعران دربار دولت موحدون در مهدیه بود. ابن حبّوس شاعری بزرگ، سخنوری بلیغ و دارای سبکی استوار و سرشار از معانی، در صنایع شعری برجسته بود و در موضوعات گوناگون شعر می گفت. از اشعار او در مدح موحدون چنین است:

 

«زمانه با هدایت شما به آرزوی خود رسید و روزگار آموخت عدالت را پیشه کند. کسی در حقّانیت شما شکی ندارد و سزاوار نیست کسی این موضوع را نداند. شما سرّ و راز خدایی هستید و فرمان شما همه عوالم هستی را فراگرفته است».

 

در قصیده ای از مردم شکوه می کند و سوءظن خود را به آنان ابراز می دارد:

 

«با هر که برخورد کردی، از فرصت استفاده کن و با نیرنگ با او رفتار کن. برای گروهی شمشیر و برای گروهی دیگر چوبدستی به جنبش آر. به هر کس که با تو خوشرفتاری کرد و متقابلاً به ستودن یکدیگر پرداختی، بدگمان باش. حریص مباش، چه بسا جوانی که بر اثر حرص هلاک شده است. رسم وفا به کلی رخت بربسته است؛ شخص مغالطه گر نگوید وفا کم شده است. کسی که حوادث سرد و گرم روزگار را چشید، مثل من زیسته باشد، داستان ها بازگو کند». 3

 

ابن حماره

 

ابوعامر، محمدبن حماره غرناطی اصل او از مهدیه در سرزمین تونس است. وی در غرناطه زیست. با آهنگ و آوازهای گوناگون آشنا بود و خودش عود می ساخت. شعر می سرود و در قالب آهنگی می ریخت و
آن را می خواند و شنوندگانش را به طرب می آورد. ابن حماره در شمار فلاسفه اندلس به حساب می آید. فلسفه را نزد ابن باجه (متوفای 533ق) آموخت.

 

هنگامی که ابوالقاسم بن عشره از ساختن قصرش در شهر «سلا» فارغ شد، ابن حماره این دو شعر را بدون اندیشه قبلی سرود:

 

«ای یگانه میان مردم ! قصر بی نظیری ساختی، چونان ورود خورشید به خانه حَمَل در آن قصر فرود آی. چون سرای تو در دنیا هیچ آرزومندی نخواهد داشت و چون سرای تو در آخرت هیچ صاحب کرداری نخواهد داشت». 4

 

ابن فلیته (عیسی)

 

عیسی بن فلیتة بن قاسم بن محمد هاشمی حسنی، شریفی از امرای مکه. وی در روزگار فرمانروایی برادرزاده اش قاسم بن هاشم پس از شورشی که به کشته شدن قاسم منجر گردید، بر مکه چیره شد. 5

 

ابوالحسن بن نزار

 

امیر ابوالحسن بن نزار از اعیان وادی آش و از فرمانروایان دولت مرابطون. چون دولت مرابطون برافتاد، مردم او را برکنار کردند و با محمدبن مردنیش، حاکم مرسیه بیعت کردند. از او نزد ابن مردنیش بدگویی کردند. ابن مردنیش، او را به مرسیه فرا خواند و در آنجا زندانی کرد؛ ولی پس از مدتی او را آزاد کرده و به فرمانروایی وادی آش برگرداند. ابوالحسن، شاعر، نویسنده ای بلیغ و شعرش نیکو و لطیف بود. قصاید و موشحاتی دارد. از اشعار اوست پس از دست دادن حکومت که به خود می بالد و می گوید:

 

«اکنون ارزش سود و زیان را دانستم؛ چگونه زمام امور حکومت را اداره کنم ؟ چگونه در افق بزرگواری ها و بلندی ها ماهی برآورم و از دست من مرواریدها ببارند (چگونه ثروتمند شوم)؟ چگونه سینه روزگار را از ترس آکنده کنم و حوادث سخت روزگار را به تنهایی بر دوش گیرم ؟ چگونه خود را آماده پذیرایی تیرهای حوادث کنم و با اندیشه درست بر حوادث چیره شوم ؟ ولی من گاهی از فرصت هایی که چون چشم برهم زدن در گذرند، استفاده می کنم. در مغز من چیزهایی می گذرد که روزگار (خودم) از تفسیر و تشریح آن ناتوان است؛ پس از من از روزگاران جویای آن شو». 6

 

ادلارد باثی (ADELAR. oF. BATH)

فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی از شهر باث «BATH» انگلستان. نخست در فرانسه دانش آموخت؛ سپس به اسپانیا رفت و مدتی در آنجا ماندگار شد و با علوم مسلمانان آشنا شد؛ سپس به ترتیب به

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 211
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست