نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 229
رویدادهای تاریخ
اسلام از 581 ـ 590ق
581 ق / 1185 ـ 1186م1
رویدادها
ایوبیان حمص: درگذشت
ناصرالدین محمدبن اسدالدین شیرکوه و جانشینی پسرش
صلاح الدین شیرکوه ثانی.
ارتقیه کیفا و آمد: درگذشت
نورالدین محمدبن قرا ارسلان بن داود و جانشینی پسرش ملک صالح
قطب الدین سقمان ثانی.
ارتقیه خرتبرت: عمادالدین
ابوبکربن قراارسلان بن داودبن سقمان در خرتبرت (خرپوت) حکومت می کند و دولت
ارتقیه را در آنجا تأسیس می کند.
ارتقیه به فرمان صلاح الدین
در می آیند: پس از مرگ نورالدین محمدبن قراارسلان، امیر
قلعه های کیفا و آمد و درگذشت قطب الدین ایلغازی،
امیر ماردین، جانشینشان امرای ارتقیه به اطاعت صلاح
الدین درآمدند. بدین ترتیب جزیره و نواحی آن به
قلمرو صلاح الدین افزوده شد. او با سرزمین شام و مصر یکپارچه زیر
پرچم ایوبیان قرار گرفت و امرای ارتقی، کارگزاران ایوبیان
شدند.
پادشاهی بیت المقدس: درگذشت
بالدوین چهارم، پادشاه بیت المقدس و جانشینی خواهرزاده اش
بالدوین پنجم.
دولت بیزانسی: درگذشت
اندرونیکوس کومنن اول و جانشینی کومنن دوم.
وقایع نظامی
ولایت موصل: صلاح الدین،
موصل را به محاصره در می آورد؛ ولی شهر مقاومت می کند و تسلیم
او نمی شود؛ سپس میان حاکم آن، عزالدین مسعودبن مودود، و صلاح
الدین پیمان صلحی بسته می شود مبنی بر اینکه
عزالدین تابع صلاح الدین گردد و در موصل و توابع آن، نام سلاجقه از
خطبه ها حذف و به نام وی خوانده شود و سکه نیز به نام او باشد.
بازپس گیری شهر بجایه
به دست موحدون: موحدون شهر بجایه را از علی بن اسحاق بن غانیه
بازپس می گیرند. وی از یک سال پیش این شهر و
شهرهای دیگر افریقیه را تصرف کرده بود. موحدون او را از
آن شهرها می رانند.
درگذشتگان
ابن دهان موصلی؛
ابن طفیل؛
ابن غلنده اشبیلی؛
ابن مکی؛
سهیلی؛
عبدالحق اشبیلی؛
عصمه الدین خاتون؛
فاطمه سمرقندی؛
محمدبن اسدالدین شیرکوه.
ابن دهان موصلی
ابوالفرج، مهذب الدین عبداللّه بن
اسعد بن علی بن عیسی موصلی حمصی در موصل به دنیا
آمد و مدتی در مصر اقامت گزید. به شام رفت و در حمص عهده دار تدریس
شد و در آنجا درگذشت و به همانجا نیز منسوب است. اندکی با فقه و حدیث
آشنا بود؛ ولی بیشتر، در شعر دست داشت بود و به سبب آن به شهرت رسید.
در شعر برجسته و سبکی زیبا داشت. در قصیده ای به مدح
سلطان صلاح الدین ایوبی پرداخته که از آن قصیده است:
«آیا آنان که دنبال سرزمین
حاصلخیز و سرسبز هستند، می دانند آن منزل ها از اشک های من
حاصلخیز شده است ؟ به روز گفتند رنگش را تغییر دهد [تا فضا تاریک
شود]، چون به دختر زیبای خود [که محبوب من است] گفتند سر از گریبان
بیرون نیار [چون به محبوب زیبای من اجازه بیرون
آمدن را نداده اند، فضا تاریک شده است، گویا با این کار می
خواستند روز برنیاید]. بگو به آن بانو که به علت پارسایی
از سلام کردن بخل می ورزد، چگونه ریختن خون مرا حلال شمردی و
پارسایی پیشه نکردی. چه شده است کسی که به شهر تو
همیشه برای انجام عمره می آید، ولی به دیدار
تو نایل نمی آید. چه می شد به هنگام جدایی
اگر چشمکی می زدی یا به انگشت اشاره ای می
کردی. آیا اجازه می دهی دیداری کوتاه دست دهد
تا من به گلایه پردازم و تو گوش کنی ؟ ابر تیره، منزلی را
سیراب کرد که روزگارانی مه پیکرم را در شب چهارده آنجا می
دیدم. چگونه من او را از باران سیل زا سیراب کنم؛ اشک روان از
چشم هایم برای سیرابی او بس است. اگر می توانستم
باران سیل زا از دستان بخششگر و سودرسان یوسف (صلاح الدین ایوبی)
بر او روان می کردم. اگر باران چون او (صلاح الدین) رادمرد بود، بر
همه سرزمین ها باریدن می گرفت و جایی را محروم نمی
کرد. سپاهیان را گرد آورد و دشمنانش را پراکند؛ دشمنان را تاکنون کسی
چنین متفرق نکرده بود. دشمنان با شمار و ساز و برگ های زیاد و
دوری مکان، او را از یاری خلفا و اسلام باز نداشت. با سپاهیان
و سوارانی که چون سیل روان بودند و اگر سیل روان شد چیزی
از آن جلوگیری نمی کند. چه پایداری ها و
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 229