درگذشت صلاح الدین ایوبی: وی در دمشق درگذشت و جسد او را از قلعه به مسجدی که در نزدیک مسجد اموی برای دفن او ساخته بودند، بردند.

دولت اتابکان موصل: درگذشت عزالدین مسعود اول ابن مودود بن عمادالدین زنگی و جانشینی برادرش نورالدین ارسلان شاه اول ابن مسعود.

خوارزمشاهیان: درگذشت سلطان شاه ابوالقاسم محمودبن ایل ارسلان و جانشینی برادرش ابوالمظفر تکش بن ایل ارسلان.

وقایع نظامی

چیرگی صلیبیان بر جبله: صلیبیان، جبله را که گروهی از کردها در آن بودند، محاصره می کنند و کردها آن را به صلیبیان می فروشند.

آغاز نزاع میان پسران صلاح الدین ایوبی: ملک عزیز عثمان وقتی می فهمد برادرش ملک افضل نورالدین به لهو و لعب پرداخته و کارها را به وزیرش ضیاءالدین بن اثیر واگذارده و خود از مردم کناره گرفته است، تلاش می کند بر دمشق چیره شود و آن را از چنگ برادرش بیرون آورد.

درگذشتگان

ابن دوست جیلی بغدادی؛

ابن ماری؛

اسعدبن نصر؛

بکتمربن عبداللّه؛

مبارک بن منقذ؛

مبشر رازی؛

مسعودبن مودود؛

منقذ شهابی؛

ناصر صلاح الدین ایوبی.

ابن دوست جیلی بغدادی

عبدالسلام بن عبدالقادربن جنگی، دوست جیلی بغدادی از خاندان تصوف و تعبد. علوم اوایل را به خوبی فراگرفت و در آن علوم شهرت فراوان یافت و کسانی که وی بر ایشان تقدم یافته بود، بر او رشک بردند و گزارش دادند وی زندیق و ملحد است. کتاب هایش که شامل بسیاری از علوم فلسفه بود، مصادره و به دستور خلیفه ناصرلدین اللّه به آتش کشیده شد. در مراسم آتش سوزی، عبیداللّه بن علی تمیمی، معروف به ابن مارستانیه (متوفای 599ق) را دعوت کردند. وی بالای منبر رفت و در خطبه اش به لعن فلاسفه و پیروان آنان پرداخت و
کتاب ها را یکی یکی بیرون می آورد و درباره آن صحبت می کرد و در مذمت کتاب و مؤلف آن داد سخن می داد؛ سپس آن را به دست کسی می داد که در آتش افکند. قفطی صاحب کتاب اخبارالحکما نقل می کند حکیم یوسف سبتی اسرائیلی به او گفته است وی در آن زمان در بغداد تاجر بوده و در آن مجلس حضور داشته است و به حرف های ابن مارستانیه گوش می داد. وی می گوید در دست ابن مارستانیه کتاب هیأت ابن هیثم را دیده که درباره اش می گفته: این است حادثه ناگوار، بلای سخت و مصیبت ناگوار و پس از پایان کلام، کتاب را پاره کرد و در آتش انداخت. حکیم اسرائیلی می گوید من به جهل و نادانی و تعصب او پی بردم؛ زیرا در این کتاب اصلاً کفری نیست؛ بلکه این کتاب راهنمای ایمان و شناخت قدرت الهی جلّ جلاله در استحکام هستی و تدبیر جهان است. ابن دوست پس از این واقعه در زندان بود تا اینکه به سال 589ق آزاد شد و سپس درگذشت. 2

ابن ماری

ابوالعباس، یحیی بن سعیدبن ماری، پزشک، نویسنده و اهل بصره بود. مقاماتی به شیوه مقامات حریری دارد که المقامات النصرانیه نام دارد. به علوم اوایل آشنایی داشت و اشعاری دارد؛ ازجمله:

«هند از علایم پیری من رمید و از ترشرویی من کسل شد. عادت شیاطین همین است که وقتی شهاب سنگ ها پیدا می شوند، فرار می کنند». 3

اسعدبن نصر

ابومنصور، اسعدبن نصربن اسعد، معروف به ابن عبرتی (منسوب به عبرتا محلی در نهروان) از پیشوایان نحو و ادب بود و شعر خوب می سرود؛ ازجمله:

«آدمی جمع می کند؛ سپس آنچه از درآمد خویش جمع کرد، برای یک ناسپاس می گذارد. انسان پس از مرگ بهره ای ندارد، مگر از یاد نیکو یا دانشی که از او باقی ماند». 4

بکتمربن عبداللّه

وی مملوک شاه ارمن بن سقمان ظهیرالدین حاکم خلاط بود. شاه ارمن درگذشت و فرزندی نداشت. خواص همگی بر [جانشینی] بکتمر نظر دادند و او را نصب کردند.

امور را سامان بخشید، به مردم نیکی کرد، با دانشمندان همنشین بود و نیک روش بود. چهار نفر به شکل صوفیان نزد او آمدند و یکی از ایشان پیش آمد که نگهبانان مانع او شدند. بکتمر گفت او را واگذارید.