4. تراث العرب العلمی، ص191؛
فروخ، تاریخ الادب العربی، ج6، ص667، پاورقی شماره 2؛ مجلة
العربی، ج5، ص 1982 و ص 164 مقاله دکتر عبداللطیف ابوالسعود.
5. برگرفته از مقدمه کتاب، به قلم استاد
محمد اقبال؛ تاریخ الادب الجغرافی، صص371 و 488.
6. نفح الطیب، ج10، ص127ـ138؛
الاعلام، ج1، ص241.
7. شذرات الذهب، ج 5، ص 4؛ انباه
الرواة، ج 2، ص 243؛ وفیات الاعیان، ج3، ص339؛ العبر، ج5، ص2؛ فروخ،
تاریخ الادب العربی، ج3، ص436؛ الاعلام، ج5، ص83.
8. ابن العبری، ص417؛ دایره
المعارف الاسلامیه، ذیل «ابن میمون»؛ طبقات الاطباء، ص 582؛
اخبارالحکماء، ص 209؛ ذیل کشف الظنون، ص305؛ تراث الاسلام، ص 484؛ تاریخ
الفکر الاندلسی، ص 502؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج3، ص433؛
الاعلام، ج8، ص284.
602 ق / 1205 ـ 1206م1
رویدادها
دولت غوریان: شهاب الدین
محمد درحالی که از جنگ با ختاییان بازمی گشت، کشته شد و
برادرزاده اش غیاث الدین مسعود جانشین او شد.
وقایع نظامی
جنگ میان مسلمانان و صلیبیان:
مهمان نوازان، حاکمان حصن الاکراد به شهر حمص یورش بردند و امیر حمص
اسدالدین شیرکوه دوم از ملک عادل و امیران ایوبی
کمک خواست. آنان به کمک او آمدند و حصن الاکراد را به محاصره درآوردند و از آن غنیمت
برگرفتند و به علت وجود استحکامات از آن دست کشیدند؛ ولی آنان بر حصن
اعناز چیره شده و مدافعان آن را به اسارت درآوردند.
صلیبیان ناچار از ترک
محاصره حمص شدند.
ملک عادل بر طرابلس حمله برد و آن را به
محاصره درآورد. حاکم طرابلس ناچار درخواست صلح می کند تا در مقابل مقداری
مال و هدایا و سیصد اسیر مسلمان، محاصره از طرابلس برداشته شود.
جنگ میان غوریان و ختاییان:
شهاب الدین محمدبن سام غوری با ختاییان جنگید و
آنان را شکست داد و اسیر و غنایم بسیاری از آنان گرفت. پیش
از این ختاییان شهاب الدین را در جنگ با خوارزمشاه در سال
600ق شکست داده بودند و خوارزمشاه ختاییان را در آن جنگ به کمک گرفته
بود.
حملات گرجی ها: گرجی ها بر
آذربایجان و ارمنستان هجوم بردند حتی آنها به ملاذگرد رسیدند.
همه جای آن را کاویدند و به غارت و
اسارت پرداختند تا اینکه حاکم خلاط ملک منصور محمدبن سیف الدین
بکتیمور آنان را از ملاذگرد باز داشت.
درگذشتگان
ابن زهر (ابومحمد)؛
حکیم الزمان جیّانی؛
خطیب اموی؛
شهاب الدین غوری؛
عبدالکریم بیسانی؛
آموری لوزینیانی؛
قطّاع (ابوالحسن)؛
نفیس قطرسی.
ابن زهر (حفید)
ابوبکر، عبداللّه بن حفید محمدبن
ابی مروان عبدالملک بن ابی العلاء زهر، معروف به ابن زهر حفید.
طبیبی از خانواده ای اصیل در پزشکی. بسیار به
کار خود اهتمام می ورزید و به تحقیق می پرداخت. نزد پدر
آموخت و بر بسیاری از رموز و فنون نظری و عملی این
حرفه آگاهی یافت. کتاب النباتِ (گیاهان) ابوحنیفه دینوری
(متوفای 390ق) را خواند و با آن کاملاً آشنا شد. نزد ابوعبداللّه محمد
ناصربن منصور امیر موحدون مقرّب بود. در اشبیلیه به دنیا
آمد و در جوانی (25 سالگی) در شهر سلا در مغرب مسموم و درگذشت. او را
به اشبیلیه بردند و به خاک سپردند. 2
حکیم الزمان جیّانی
ابوالفضل، عبدالمنعم بن عمر بن عبداللّه
بن حسان جیّانی غسّانی، معروف به ابن نطرونی اسکندری
اهل جیّان در اندلس. در حرفه پزشکی و چشم پزشکی علامه زمان خود
بود؛ به گونه ای که او را حکیم زمان نامیدند. به مشرق سفر کرد و
از قاهره دیدار کرد؛ سپس به دمشق رفت و مدتی در آن سکونت گزید؛
سپس در سال 601ق به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه سکونت داشت تا اینکه
به دمشق بازگشت. از راه پزشکی زندگی می گذراند و سلطان صلاح الدین
ایوبی او را گرامی می داشت و بسیار به او احسان می
کرد. عبدالمنعم اشعار خوب دارد و آنها را در ده دیوان گرد آورده است. در مدح
صلاح الدین اشعاری دارد؛ ازجمله قصیده ای که به «التحفه
الجوهریه» معروف است. در این قصیده به مدح صلاح الدین در
زمانی که به محاصره صلیبیان در عکا دست زده پرداخته است و آغاز
آن چنین است:
«جسور و بی باکی که با
آسودگی کامل بر حوادث بزرگ و
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 273