responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 278

و یاران پدر هم جمع شدند و غازی را کشتند و بیرون قصر انداختند. سگان قسمتی از گوشت او را خوردند و باقی را به خاک سپردند و محمود [پسر دیگر] به جای پدرش، سنجرشاه، نشست و ملقب به معزالدین شد و چون استقرار یافت بسیاری از کنیزان پدر را که از آنان تمتع می یافت، گرفت و در دجله غرق کرد. 3

 

فخرالدین رازی

 

ابوعبداللّه، محمدبن عمر بن حسن بن حسین تیمی بکری رازی طبرستانی. تبار او از طبرستان بود و در ری به دنیا آمد و بدان منسوب گشت. نسب او از قریش و از تیم است. لقب او فخرالدین و معروف به فخر رازی یا ابن خطیب الری می باشد. پیشوایی که مفسر و مورّخ بود و در علم کلام، فلسفه و علوم اوایل سرآمد زمان خود بود. در حرفه پزشکی و مباحث آن صاحب نظر و با ادبیات آشنا بود و شعر فارسی و عربی دارد. نزد پادشاهان خوارزم موقعیت والایی داشت. وقتی حرکت می کرد اطراف او و در رکاب او سیصد شاگرد فقیه بودند. پادشاهان و امیران محبت او را به خود جلب کرده بودند و از هر گوشه ای دانشمندان و فقیهان سوی او رو می آوردند و از مشکلات دینی و مسائل علمی از او می پرسیدند. به هندسه دانا بود و کتابی در این زمینه دارد. از تألیفات بسیار او چنین است: مفاتیح الغیب معروف به تفسیر رازی، معالم اصول الدین، المطالب العلیه در علم کلام، نهایه العقول، البیان و البرهان فی الردّ علی اهل الزیغ و الطغیان، شرح الاشارات لابن سینا، شرح عیون الحکمه، شرح المفصّل در نحو از زمخشری، شرح الوجیز از غزالی، شرح سقط الزند از معری، شرح الکلیات للقانون در پزشکی و تألیفی در قیافه شناسی و جز اینها.

 

رازی در هرات، در ملک خود درگذشت. ابن عبری گفته است از ترس اینکه مردم جسد او را به علت احتمال فساد عقیده، مثله کنند، در خانه اش دفن شد. ولی ابن خلکان گفته است وی در شهر هرات درگذشت و در کوه مجاور روستای مزداخان در نزدیکی هرات به خاک سپرده شد و نیز گفته است وی وصیتی را که پیش از مرگ به یکی از شاگردانش املا کرده بود، دیده است و بر حسن عقیده او دلالت دارد. قصیده وی که در آن نگرانی خود را با تفکر در قضا و قدر شرح می دهد، معروف است. در این قصیده می گوید:

 

«آخرین گام های عقل [در مباحث الهی] با مانع روبه رو می شود و بیشترین تلاش جهانیان جهل و گمراهی است. جان های ما از جسم های ما در وحشت اند و حاصل دنیای ما رنج و نابودی است. در همه عمر از این مباحث بهره ای نبردیم، جز قیل و قال چیزی گرد نیاوردیم. چقدر رجال و حکومت هایی دیدیم که همه به سرعت نابود شدند و فرو پاشیدند. چه کوه هایی که مردانی بر بلندی های آن بالا
رفتند. آنها رفتند و کوه ها بر جا باقی مانده اند».

 

بعضی از منابع مرگ او را در سال 604ق می دانند. 4

 

پی نوشت ها:

 

[1] سه شنبه اول محرم 605ق / 15 جولای 1208م؛ پنج شنبه 23 جمادی الاخر 605ق / اول ژانویه 1209م.

 

[2] طبقات الاطباء، ص583؛ الاعلام، ج9، ص257.

 

[3] تاریخ ابن اثیر، ج12، ص279ـ281؛ العبر، ج5، ص12؛ البدایة و النهایه، ج13، ص52.

 

[4] وفیات الاعیان، ج4، ص248؛ العبر، ج5، ص18؛ النجوم الزاهره، ج6، ص196؛ نفح الطیب، ج7، ص156؛ ابن العبری، ص418؛ کشف الظنون، ص1615 و 1756؛ تراث الاسلام، ص542؛ تاریخ الادب فی ایران، ص615؛ زیدان، تاریخ آداب اللغه العربیة، ج3، ص102؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج3، ص442؛ الاعلام، ج7، ص203.

 

606 ق / 1209 ـ 1210م1

 

رویدادها

 

پادشاهی قدس: ازدواج ماری، دختر هانری شامپانی وارث پادشاهی قدس، با امیر ژان برینی و تاجگذاری امیر به عنوان پادشاه مملکت قدس. از آنان دو دختر به دنیا می آید یکی به نام ایزابلا و دیگری به نام یولندا.

 

وقایع نظامی

 

نصیبین، چیرگی ملک عادل بر آن: ملک عادل ابن ایوب نصیبین از توابع جزیره را که در دست قطب الدین محمدبن زنگی بن مودود اتابکی بود، گرفت. این کار با تحریک نورالدین ارسلان شاه بن مسعودبن مودود، حاکم موصل، و پسرعموی قطب الدین انجام گرفت.

 

درگذشتگان

 

ابن اثیر (مجدالدین)؛

 

ابن مماتی.

 

ابن اثیر (مجدالدین)

 

مبارک بن محمد بن محمدبن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی، معروف به ابن اثیر جزری و ملقب به مجدالدین. در جزیره ابن عمر به دنیا آمد و بدان منسوب شد. به موصل نقل مکان کرد و از دانشمندان آنجا ادبیات، فقه و حدیث آموخت و ادیب و محدّث شد.

 

به یکی از کارهای دولتی پرداخت و از نفوذ کامل برخوردار شد و در آخر عمر بیمار و زمینگیر شد و به تألیف پرداخت؛ ازجمله: النهایة فی غریب الحدیث، جامع الاصول لاحادیث الرسول که جمع میان کتاب های

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 278
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست