responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 279

شش گانه حدیث است، المختار فی منقب الاخیار و جز اینها. وی برادر عزالدین ابوالحسن علی بن محمد مورّخ و برادر نصراللّه ضیاءالدین محدّث است. در 62 سالگی درگذشت و در موصل دفن شد. 2

 

ابن مماتی

 

ابوالمکارم، اسعدبن خطیر ابوسعد مهذّب بن مماتی اهل اسیوط و از خانواده ای اصیل. وی قبطی بود. خود و خانواده اش در حضور اسدالدین شیرکوه اسلام آوردند مسئولیت نظارت بر دیوان مصر را بر عهده گرفت؛ سپس مسائلی پیش آمد که از کار برکنار شد. پس قاهره را ترک گفت و به حلب رفت و در آنجا در 62 سالگی درگذشت. وی شاعر و ادیب بود و کتاب های بسیاری تألیف کرد؛ ازجمله: سرّالشعر، لطائف الذخیره لابن بسام، الفاشوش فی احکام قراقوش و قوانین الدواوین. همچنین سیره صلاح الدین ایوبی و کتاب کلیله و دمنه را به شعر درآورد و دیوانی دارد که خود گرد آورده است. در نسیب شعری زیبا دارد که در آن می گوید:

 

«عقل ما گفت که دست از شوریدگی و عشق بدارید؛ زیرا می خواست ما به خواری و پستی نیفتیم. و ما محبوب را ترک گفتیم از ترس اینکه ابتدا او ما را ترک کند؛ و تا ابد در این رنج بمانیم. [نمی دانم] چه چیزی در محبت کسی است که تیر در چلّه نگاهش گذاشته و ما را هدف گرفته است. اگر ما پیشدستی نکرده بودیم و او را ترک نکرده بودیم، او به ما پشت می کرد و در حق ما جفا می کرد. این عادت زیبارویان است که روزگار با اعلام آن به ما در حق ما خوبی کرد و از اندوه ما کاست.

 

ما [هیچ وقت] دنبال عشق جانسوز نرفتیم مگر اینکه هر گامی برداشتیم اشتباه بود».

 

ابن ایاس، مؤلف کتاب بدایع الزهور، داستان جالبی که برای ابن مماتی رخ داده از او نقل می کند و آن اینکه روزی نزد القاضی الفاضل (متوفای 596ق) می رود و پهلوی او ترنج زیبایی می بیند و مرتب به آن نگاه می کند و از خلقت آن تعجب می کند. القاضی الفاضل ـ که گوژپشت بود ـ به او می گوید: می بینم که خیلی به این ترنج نگاه می کنی ؟ ابن مماتی می گوید: من از شکل و آفرینش زیبای او درشگفتم. قاضی می گوید او با ما نسبت دارد، هر دو گوژپشتیم ! ابن مماتی می گوید نه به خدا سرور ما چنین نیست؛ سپس بالبداهه دو بیت شعر می گوید:

 

«وه چه زیباترنجی که ما را به یاد بهشت مینو انداخت. گویا از ابّهت [القاضی] الفاضل عبدالرحیم خود را جمع کرده است».

 

چون القاضی [الفاضل] ـ که نامش عبدالرحیم بود ـ این شعر را شنید بسیار خوشش آمد و آنچه خود برداشت کرده بود از ذهنش
رفت. وقتی ابن مماتی از پیش قاضی بیرون آمد، ماجرا را برای یکی از یارانش تعریف کرد و او گفت: «خدا را شکر کن که این شعر را برای او خواندی و برایش ننوشتی، زیرا ممکن بود به اشتباه واژه هیبت را هیأت می خواند و بیشتر کینه تو را در دل می گرفت. 3

 

پی نوشت ها:

 

[1] یکشنبه اول محرم 606ق / 5 جولای 1209م؛ جمعه 4 رجب 606ق / اول ژانویه 1210م.

 

[2] وفیات الاعیان، ج4، ص141؛ تاریخ ابن اثیر، ج12، ص288؛ النجوم الزاهره، ج6، ص198؛ الشذرات، ج5، ص22؛ العبر، ج5، ص19؛ البدایة و النهایه، ج13، ص54؛ معجم الادباء، ج6، ص238؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ج3، ص488؛ الاعلام، ج6، ص152؛ دایره المعارف الاسلامیه، ذیل «ابن الاثیر، مجدّالدین».

 

[3] وفیات الاعیان، ج1، صص210 و 412؛ معجم الادباء، ج2، ص244؛ اعلام النبلاء، ج4، ص323؛ البدایة و النهایه، ج13، ص53؛ الخریدة (بخش مصر)، ج1، ص100؛ انباه الرواة، ج1، ص231؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، ص445؛ الاعلام، ج1، ص295؛ تاریخ الادب الجغرافی، ص302؛ ابن ایاس، بدایع الزهور، ج1، ص239.

 

607 ق / 1210 ـ 1211م1

 

رویدادها

 

دولت سلاجقه روم: درگذشت غیاث الدین کیخسرو اول پسر قلیچ ارسلان حاکم قونیه و جانشینی پسرش عزالدین کیکاوس اول.

 

دولت اتابکان موصل: درگذشت نورالدین ارسلان شاه اول، پسر عزالدین مسعودبن مودودبن عمادالدین زنگی، و جانشینی پسرش ملک قاهر عزالدین مسعود ثانی.

 

دولت اسماعیلیان در الموت: درگذشت نورالدین محمد ثانی، پسر حسن، و جانشینی پسرش، جلال الدین حسن ثالث، و او همان است که به مذهب اهل سنت بازگشت.

 

دولت ممالیک هند: درگذشت قطب الدین ایبک و انتخاب مملوکش شمس الدین التمش به جای او.

 

دانشگاه ها: تأسیس دانشگاه پاریس.

 

وقایع نظامی

 

تهاجم عادل به عکّا و عقب نشینی از آن: معاهده صلح شش ساله ای که میان ملک عادل و پادشاه آموری دوم در سال 600ق بسته شده بود، به پایان رسید. عادل درخواست تجدید آن معاهده کرد و ژان برینی، پادشاه قدس و دیگر امیران صلیبی موافقت، و سواران معبد آن را رد کردند. ملک عادل به عکّا حمله و آن را محاصره کرد؛ سپس بازگشت و روی کوه طور که مشرف بر عکّا بود قلعه ای بساخت و آن را پر از مردان [جنگی] و مهمات کرد که سواران معبد ناچار به قبول صلح شدند.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 279
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست