دولت ایوبیان دمشق: درگذشت
ملک اشرف مظفرالدین ابن ملک عادل، حاکم دمشق، و جانشینی برادرش،
ملک صالح عمادالدین اسماعیل.
اسماعیلیان از اعمال باطنیان
بیزاری می جویند: جلال الدین حسن ثالث ابن محمد ثانی
حاکم قلعه الموت برای خلیفه عباسی، ناصر لدین اللّه، پیام
می فرستد و به او اعلام می کند اسماعیلیان از باطنیان
بیزاری می جویند و مسجد ساخته و در مساجد نماز جمعه و
جماعت می خوانند.
وقایع نظامی
جنگ صلیبی خردسالان: حمله
صلیبی که از طرف خردسالان فرانسه و آلمان شروع شد، به بازگشت یک
نوجوان فرانسوی از سی هزار و بازگشت دویست نوجوان آلمانی
از بیست هزار منجر شد و بقیه را دزدان دریایی گرفته
و در بازار بردگان فروختند.
درگذشتگان
ابن آمدی؛
ابن سناءالملک؛
ابن نوح غافقی؛
ابن یونس (عمادالدین).
ابن آمدی
علی بن ابی المظفر یوسف
بن احمد آمدی. اصل او از آمِد بود. در واسط به دنیا آمد و زندگی
کرد و در بغداد فقه آموخت و مسئول قضاوت در واسط شد و به قاضی واسط معروف
گشت. به علم حساب دانا بود. اشعار دلنشینی دارد؛ ازجمله اشعار معروفی
که ابتدای آن چنین است:
«دردا ! از منزل محبوب یاد کرد و
آه سرکشید و عشق او را فرا خواند و او واله و شیدا شد».
از ابیات دیگر آن:
«ای عتب ! کسی تو را سرزنش
نمی کند، نرمی کن و رابطه برقرار کن که رنجوری به آخرین
حدّ رسیده است. اگر دلبری های تو نبود، من این چنین
بی اراده، بی خواب و شیدا نبودم. من در صداقت دوستی خود
چهار شاهد دارم: وفاداری، اشک، اندوه مداوم و سرگشتگی. ملامتگران [مرا]
در عشق تو نکوهش کردند؛ اما او دست برنداشت و او را منع کردند ولی ادامه
داد. به او گفتند بسیار به تو علاقه دارد و تو را نمکین و زیبا
می بیند. شگفتا ! کدامین نمکین، دوست داشتنی نیست.
من [حتی] به عاشقان تو عشق می ورزم گرچه هیچ کس همانند من [دلباخته
تو] نیست و هیچ کس مثل تو زیبا نیست».
ابن آمدی در 49 سالگی
درگذشت و در آمد به خاک سپرده شد. 2
ابن سناءالملک
ابوالقاسم، هبه اللّه بن جعفر بن
سناءالملک ابوعبداللّه محمدبن هبه اللّه سعدی مصری، قاضی سعید.
در قاهره و در خانواده ای ثروتمند پرورش یافت و میدان تحصیل
دانش و دیدار ادیبان و بزرگان برای او باز بود. با القاضی
الفاضل ارتباط پیدا کرد و در خدمت او بود و از او بهره برد. القاضی
الفاضل از او خوشش می آمد و بسیاری از کارها را به او می
سپرد و در دیوان انشای مصر او را جای خود می گذاشت. ابن
سنا از آغاز دوران صلاح الدین به خدمت ایوبیان درآمد و ملک کامل
او را به دیوان سپاه گمارد. وی نثرپردازی شیوا، نویسنده
ای دارای تألیف و شاعری نیکوسرا بود، به فن توشیح
شناخت کامل داشت و خود در موسیقی توشیح صاحب نظر بود.
از تألیفات اوست: دیوان
رسائل، دیوان شعر، دیوان موشحات به نام دارالطراز، کتاب روح الحیوان
که خلاصه کتاب الحیوان جاحظ است و جز اینها. در 73 سالگی در
قاهره درگذشت. از اشعار او قصیده مشهور او در فخر است. از این قصیده
است:
«من نه آنم که از روزگار یا از
مرگ می هراسد، دیگرانند که دوست دارند تا ابد زنده باشند. اگر روزگار
به من حمله آورد، باکی ندارم و اگر مرگ با شتاب رو به من آورد، نمی
هراسم. اگر روزگار در فکر آسیب به من باشد، من پیشدستی می
کنم و درنگ نمی کنم. اگر آب هم [بخواهد] بر من منت گذارد، من زیر بار
منت نمی روم و تشنگی می کشم، گرچه کهکشان آبشخور من باشد. ای
روزگار ! تو برده منی و من [حتی] اکراه دارم مولای تو باشم [زیرا
تو کوچک تر از آنی که برده من باشی]. در سرانگشتان من قلمی است
که اگر آن را به حرکت درآورم، از دست بردن به شمشیر مرا بی نیاز
می سازد. وقتی صدای کشش قلم من روی کاغذ بلند می
شود، پژواک آن صدای شمشیر مشرفی را تداعی می کند [و
دشمن را می ترساند]».
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 281