نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 282
نیز در غزل و نسیب گفته
است:
«نه ترکه [رعنا] به تو مانند است و نه
آهوبچه، از آنچه گفته اند تو برتری. ای خندانی که دهانش برای
ما گردنبندی را نمود که همه اش جواهر بود ! ملامتگر به من گفت [به نصیحت]
گوش نمی دهی ؟ و من به او گفتم و تو [زیبایی اش را]
نمی بینی ؟».
در مدح الملک المعظم تورانشاه ایوبی
گوید:
«هرگز چشمان من جمع پراکنده ای ندید
که اشکش سرازیر نشود. آن نگاه از سرچشمه سرشکش لبخند زد [آری] ای
بسا در ورای تبسّم اخمی نهفته باشد. هرگز دل من از دیدار آهووشی
آرامش نیافت و دهان من از گفتن غزل خشنود نشد مگر در ستایش الملک
المعظم».
در غزل پس از مدح چنین گوید:
«و زیبارویی که بیست
بهار بیشتر نداشت به او پیشنهادی کردم که برایش ثواب
داشت. [گفتم] بر عهده تو زکات است، تو به بیست سالگی که حد نصاب است
رسیدی و زکات آن، وصال با ماست. درخواست من فقط پذیرش و بوسه ای
است و نیاز من فقط رضایت و آب دهانی است».
مشهورترین قصیده اش، قصیده
ای است که صلاح الدین ایوبی را می ستاید و پیروزی
در جنگ حطین را به او تبریک می گوید:
«نمی دانم به کدام پیروزی
به تو تبریک گفته شود ای آن که آرزوهای اسلام را برآوردی
! آیا برای تصاحب شام به تو تهنیت بگوییم یا
برای اینکه بهشت را به دست آوردی ؟ تو وقتی شام را قلعه
به قلعه فتح کردی، بهشت را قصر به قصر دارا شدی. تو سزاوار ستایشی
هستی که در آسمان ها می سرایند و تو جایگاهی داری
که بر روی نیزه ها می سازند».
مدح او درباره القاضی الفاضل بسیار
است؛ به هر مناسبتی شعری به او هدیه می کرد؛ ازجمله:
«در دست او قلمی است یا بگو
نیرویی است که خلق را میان سود و زیان نگاه می
دارد».
او را در احساس لذت محبت و عشق به محبوب
شعری با احساس و ظریف است که در آن می گوید:
«من محبوب دلم را به جرمش مجازات نمی
کنم، من از مادرش به او مهربان ترم. از آب دهانش بر من مضایقه کرد، من هم
هنگام بوسیدنش آب دهانش را دزدیدم. و هنوز که هنوز است پس از سی
روز در دهانم شیرینی آن باقی است. دل من در سینه
اوست و خواب من در گرو پلک هایش و جان من از آن جسم اوست. به آهستگی
پلک هایش را بر هم می نهد و من در این زمان او را در آغوش می
کشم». 3
ابن نوح غافقی
محمدبن ایوب بن محمدبن وهب بلنسی
اندلسی، از قاریان و از امامان مالکی. ذهبی در کتاب العبر
درباره او می گوید: در زمان خودش در شرق اندلس همال نداشت. در قرائت
ها و در فقه و در ادبیات عرب و در صیغ العقود سرآمد بود. 4
ابن یونس (عمادالدین)
ابوحامد، محمدبن یونس بن محمدبن
منعه بن مالک عمادالدین موصلی. در زمان خود امام شافعیان بود.
در موصل بزرگ شد و در بغداد در مدرسه نظامیه فقه آموخت و به موصل بازگشت و
فقیهانی برای آموزش فقه نزد او می آمدند. نزد نورالدین
ارسلان شاه حاکم موصل تقرب یافت و بارها از جانب او مأموریت یافت
به بغداد برود؛ چنان که مأموریت یافت به دمشق نزد الملک العادل نورالدین
محمود برود.
مدت کمی عهده دار قضاوت در موصل
بود و در 73 سالگی در موصل درگذشت. کتاب هایی در فقه شافعی
نوشت؛ ازجمله شرح الوجیز از غزالی و المحیط فی الجمع بین
المهذب و الوسیط. ابن خلکان گفته است: ابن یونس در تألیف کامیاب
نبود؛ زیرا این تألیفات به اندازه فضایل و درجات او نیست.
5
پی نوشت ها:
[1] سه شنبه اول محرم 608ق / 14 ژوئن
1211م؛ یکشنبه 25 رجب 608ق / اول ژانویه 1212م.
پادشاهی قدس: درگذشت ماری
دختر هانری شامپانی ملکه قدس. وی از شوی خود ژان برینی
دختری آورده بود به نام ایزابلا. پدر ایزابلا عهده دار نیابت
از دختر که وارث تخت بود شد تا به سن رشد برسد.
اثری که از شکست موحدون در جنگ
عقاب به جا ماند: فروپاشی وحدت شمال آفریقا و سربرآوردن سه دولت اسلامی
در مغرب
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 282