responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 41

ـ آن گاه چیزی نگذشت که اینان به نزاع و خصومت پرداختند. ملک عزیز عثمان تلاش کرد دمشق را از برادر بزرگش افضل علی بگیرد که در سال 591ق موفق شد و دمشق را تصاحب کرد و عمویش ملک عادل را بر آن گمارد و برادر بزرگش علی را والی صرخد کرد.

 

ـ در سال 595ق ملک عزیز عثمان درگذشت و پسرش ملک منصور محمد که ده ساله بود، جانشین او شد و عمویش ملک افضل [علی] کفالت و نیابت او را بر عهده گرفت.

 

ـ در سال 596ق ملک افضل [علی] سپاهی را تجهیز کرد و روانه دمشق شد تا آن را از چنگ عموی خود ملک عادل سیف الدین درآورد؛ ولی ملک عادل او را شکست داد و روانه مصر شد. پس از ورود به مصر، ملک منصور محمد بی تدبیر را خلع و مصر را تصرف کرد و پسر خود ملک ناصرالدین محمد را بر آن گمارد و به او لقب ملک کامل (اول) داد؛ همچنین او را ولیعهد خود ساخت و پسر دیگرش ملک معظم عیسی را والی دمشق کرد و بدین سان سلطنت در شام و مصر از پسران صلاح الدین به برادرش ملک عادل و فرزندانش منتقل شد.

 

ـ در سال 615ق ملک عادل درگذشت و پسرش ملک کامل (اول) جانشین او شد. در سال 624ق ملک کامل تصمیم گرفت دمشق را از چنگ عمویش ملک معظم عیسی درآورد؛ پس به فردریک دوم پادشاه آلمان نامه نوشت و از او علیه عمویش، یاری ساخت و به او وعده داد اگر دمشق را به دست آورد، قدس را تسلیم وی کند. پادشاه فردریک در آن زمان در قبرس بود. وی با اردوی جنگی صلیبی ای تجهیز کرده بود تا به سرزمین شام بیاید و بیت المقدس را از مسلمانان باز پس گیرد؛ درحالی که به سبب تأخیر در تجهیز این کاروان از سوی پاپ مورد بی مهری قرار گرفته بود. فردریک به درخواست ملک کامل پاسخ گفت و در سال 626ق به شهر عکا درآمد.

 

در این زمان کمی پیش از آمدن فردریک، ملک معظم عیسی درگذشته بود و پسرش ملک ناصر داوود در دمشق به جایش نشسته بود. ملک داوود که دید نمی تواند با عمو و صلیبیان بجنگد، به نفع عمو دمشق را واگذار کرد. در عوض، ملک کامل، کرک و صرخد و شوبک را به او داد و برادر خود ملک صالح اسماعیل را بر دمشق گمارد. ملک کامل پس از دریافت دمشق، به وعده خود وفا کرد و قدس را به فردریک تسلیم کرد. فردریک وارد قدس شد و در کلیسای قیامت (آرامگاه مقدس) با عنوان شاه قدس، تاجگذاری کرد و به وطن خود بازگشت. البته ملک عادل با او در یافا پیمان صلحی به مدت ده سال بست. به موجب این پیمان بنا شد صلیبیان دست به تعمیر خرابی ها نزنند و قلعه ای در آنجا نسازند. در سال637ق ملک ناصر داوود
توانست قدس را تصرف و صلیبیان را اخراج کند؛ زیرا آنان به مفاد پیمان یافا عمل نکرده بودند و مدت آنان نیز پایان یافته بود.

 

ـ در سال 635ق ملک کامل درگذشت و به وصیت او پسرش سیف الدین ابوبکر جانشین وی شد و به ملک عادل (دوم) ملقب شد. خبر به برادرش ملک صالح نجم الدین، امیر آمِد و رها و حرّان رسید. او برادرش را به رسمیت نشناخت؛ به مصر رفت و غلامان پدرش را گرد آورد؛ برادرش را خلع کرد و به قتل رساند. خبر به ملک صالح اسماعیل رسید؛ کینه او را به دل گرفت و عمر پسر او را که در دمشق بود، دستگیر و در قلعه دمشق زندانی کرد تا مرد.

 

ـ کشمکش میان ملک صالح نجم الدین و عمویش ملک صالح اسماعیل بالا گرفت و هر دو آماده جنگ با یکدیگر شدند و هر دو از صلیبیان کمک خواستند. صلیبیان در مقابل دریافت قدس به درخواست ملک صالح اسماعیل پاسخ مثبت دادند. ملک ناصر داوود و ملک منصور ابراهیم بن شیرکوه دوم حاکم حمص هر دو به ملک صالح اسماعیل پیوستند و در جنگی که نزدیکی غزّه اتفاق افتاد، چیزی که انتظار آن نمی رفت، روی داد. سپاه ملک اسماعیل به سپاه ملک صالح نجم الدین پیوست. آنها از خوارزمیانی بودند که از دست مغولان فرار کرده بودند و ننگ داشتند به همراه صلیبیان بجنگند. این جنگ با شکست سخت صلیبیان به پایان رسید و بسیاری از آنان اسیر شدند.

 

ـ در سال 643ق ملک صالح نجم الدین دمشق را از عمویش ملک صالح اسماعیل گرفت و در عوض بعلبک و بصری و توابع آن دو را به او داد. در همان سال سپاه خوارزمیان که به ملک صالح نجم الدین پیوسته بودند، قدس را باز پس گرفتند و صلیبیان را اخراج کردند و سرانجام پس از اینکه چهار بار صلیبیان ـ در سال های 493، 627، 637 و 643ق ـ قدس را اشغال کرده بودند، به مسلمانان بازگشت.

 

ـ در سال 647ق ملک صالح نجم الدین ایوب در میانه جنگ هفتم صلیبی درگذشت. این جنگ را در سال 646ق لوئی نهم پادشاه فرانسه، فرماندهی می کرد. در این جنگ صلیبیان شکست خوردند و پادشاه فرانسه اسیر شد و توران شاه پسر نجم الدین ایوب به جای پدر نشست. او جوانی بود سبک سر که با شجره الدر نامادری اش و با غلامان (ممالیک) پدرش ناسازگاری کرد؛ در نتیجه نامادری با چهار تن از غلامان درباره قتل او گفتگو کرد و آنان او را کشتند. ابن تغری بردی می گوید: «کسانی که توران شاه را کشتند، همان کسانی بودند که نجم الدین ایوب پیش تر آنان را وادار کرده بود برادرش سیف الدین ابوبکر را بکشند و مقدر بود مرگ پسرش نیز به دست همانان باشد». با قتل توران شاه دوران دولت ایوبیان سپری شد و سپس دولت ممالیک (بحری) بر پا گشت.

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 41
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست