responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 42

د) دولت ممالیک بحری

 

ـ ملک نجم الدین ایوب با کنیزی ترک به نام شجره الدر ازدواج کرده بود و از او فرزندی به نام خلیل داشت؛ لذا شجره را امّ خلیل صدا می زدند. شجره پس از قتل ناپسری اش توران شاه بر تخت نشست؛ سپس با سردار مملوکی عزالدین ایبک ازدواج کرد و به نفع او از سلطنت کنار رفت و این اولین پادشاه مملوکی بود که در سال 648ق بر تخت سلطنت نشست.

 

ـ در سال 655ق شجره الدر اقدام به قتل شوی خود عزالدین ایبک کرد؛ زیرا به او خبر رسیده بود تصمیم دارد دختر بدرالدین لؤلؤ امیر موصل را خواستگاری کند؛ بنابراین برای قتل او از ممالیک خود یاری خواست و آنان با کفش های خود او را کشتند. پس از قتل ایبک، سلطنت به پسرش علی واگذار شد. علی شجره الدر را دستگیر کرد و دستور داد او را با ضربه های کفش بکشند؛ همچنان که با پدرش رفتار کرده بود.

 

ـ در سال 657ق سردار مملوکی قطز علی بن عزالدین ایبک را خلع و به همراه خانواده اش از مصر بیرون کرد و سردار بیبرس بندقداری را به فرماندهی سپاه منصوب کرد. [در این زمان] مغولان سرزمین شام را تاراج کرده و به طرف مصر حرکت کرده بودند. قطز پیشدستی کرد و با سپاهی به فرماندهی بیبرس بندقداری به استقبال آنان رفت و در جایی به نام عین جالوت به هم رسیدند. در آنجا نبردی بزرگ رخ داد؛ نبردی که در آن پیروزی به نام سپاه ممالیک نوشته شده بود، و این به سبب شجاعتی بود که سپاهیان از خود نشان دادند و مهارت های جنگی ای که بیبرس فرمانده آنان به کار برد. سپاهیان مغول پراکنده شدند و فرمانده آنان کتبغانوین داماد هلاکو، پیشوای مغولان کشته شد.

 

ـ در پایان آن جنگ، سردار بیبرس سلطان قطز رابه قتل رساند؛ زیرا قطز به او وعده داده بود پس از آنکه مغولان حلب را ترک کردند، وی را والی حلب کند؛ همچنین وعده داده بود او را ولیعهد خود سازد. سلطان به وعده خود وفا نکرد. او هم به همراهی دسته ای از سرداران مملوکی، وی را به قتل رساند. (5)

 

بیبرس بر تخت سلطنت نشست و ملقب به ملک ظاهر شد. سلطنت او هجده سال طول کشید که در ضمن آن به حکومت امیرنشین های ایوبیان در سرزمین شام پایان بخشید و سرزمین شام را به مصر ملحق کرد و صلیبیان را از شهرهای ساحلی بیرون راند. انطاکیه را به سال 665ق آزاد کرد؛ کیلیکیه (ارمنیه) را فتح و آن را فرمانبردار حکومت خود کرد و در سال 676ق سرزمین سلاجقه روم را که تحت الحمایه مغولان بود، گشود و آن را پس از جنگ بزرگی که در أَلْبَسْتین رخ داد، از دست آنان آزاد ساخت و سپاه آنان را از هم فرو پاشید.

 

ـ ظاهر بیبرس در سال 676ق پس از جنگ أَلْبَسْتین درگذشت و پسرش ناصرالدین محمد برکه جانشین او شد؛ درحالی که هجده سال داشت و به ملک سعید ملقب گشت. ممالیک وی را پس از دو سال سلطنت به سبب سوءتدبیرش، خلع کردند و برادرش امیرسلامش را که هفت ساله بود، برگزیدند و وی را ملک عادل بدرالدین ملقب ساختند و سردار قلاوون را کفیل وی کردند.

 

ـ چیزی نگذشت که قلاوون، بدرالدین را به سال 678ق خلع کرد و خود سلطنت را به دست گرفت و به ملک مظفر سیف الدین ملقب شد. حکومت او یازده سال طول کشید که در ضمن آن همه قلعه ها و دژهایی که در سرزمین شام در دست صلیبیان بود، ازجمله دو شهر لاذقیه و طرابلس را آزاد ساخت. در سال 689ق قلاوون درگذشت و پسرش خلیل جانشین او شد و صلاح الدین لقب گرفت. وی قلعه صفد و شهر طرطوس را از صلیبیان باز پس گرفت و پس از جنگ شدیدی با صلیبیان، بر عکا استیلا یافت.

 

ـ در سال 693ق دو تن از فرماندهان ممالیک به نام های بیدرا و لاجین، سلطان صلاح الدین خلیل را می کشند. بیدرا به جای او برتخت می نشیند که مدت آن یک روز بیشتر نیست؛ زیرا سردار کتبغا او و هر که در قتل سلطان صلاح الدین خلیل مشارکت داشت را کشت. ممالیک، محمدبن قلاوون برادر خلیل را که نه ساله بود، به سلطنت برگزیدند؛ با او بیعت کردند و به او لقب ناصر دادند.

 

ـ چیزی نگذشت که کتبغا، محمدبن قلاوون را به علت کمی سن، خلع کرد و خود سلطنت را به دست گرفت. لاجین تلاش کرد کتبغا را بکشد و چون کتبغا فهمید، به دمشق گریخت و به سال 696ق خود را از سلطنت خلع کرد. لاجین سلطنت را به دست گرفت و منصور حسام الدین لقب گرفت و پس از دو سال، یعنی در سال 698ق کشته شد و محمدبن قلاوون که به چهارده سالگی رسیده بود، به سلطنت بازگشت.

 

ـ در سال 708ق محمدبن قلاوون خلع شد و سردار مملوکی به نام بیبرس جاشنگیری سلطنت را به دست گرفت و پس از یک سال خلع شد و برای بار سوم محمدبن قلاوون که پانزده سال داشت، به سلطنت بازگشت و در سال 741ق پس از 31 سال سلطنت درگذشت. او از همه پادشاهان ممالیک بیشتر سلطنت کرد و از همه آنها باهیبت تر، داناتر، سیاستمدارتر، شجاع تر و باتدبیرتر بود. در دوران او دولت ممالیک به اوج شکوفایی خود رسید؛ سپس پسران او یکی پس از دیگری حکومت راندند و خورشید آنان غروب کرد.

 

ـ پس از محمدبن قلاوون هشت تن از پسرانش سلطنت کردند؛

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 42
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست