نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 45
اندوهی جانکاه همراه خواهم بود.
این پادشاه برای مملکت خود
نمی گرید؛ بلکه برای ازدست دادن محبوبش می گرید. پس
از این او را سرگردان و آواره می بینیم تا اینکه به
همراه برادرش ملک ظاهر سیف الدین غازی (دوم) و دیگر امیران
ایوبی به هلاکوشاه مغول پناه می برد. هلاکو به آنان نیکی
می کند و پس از آنکه خبر شکست مغولان در عین جالوت به سال 658ق به او
می رسد، او و همراهانش را می کشد».(9)
همچنین ابن طباطبا در کتاب خود
تاریخ الدول الاسلامیه می نویسد: «مستعصم باللّه آخرین
خلیفه عباسی در بغداد اشتیاق زیادی به لهو و لعب و
شنیدن آواز و ترانه داشت. هیچ وقت نبود که مجلس او از آن خالی
باشد. ندیمان و اطرافیان او همگی با او غرق در لذات بودند و
مصلحت او را رعایت نمی کردند؛ درحالی که توده مردم نامه های
بسیاری برای او نوشته بودند و در آن انواع تهدیدها کرده،
اشعاری به داخل دارالخلافه انداخته بودند؛ ازجمله آنها اشعاری بود که
در موقع حمله هلاکو به عراق، مردم به دارالخلافه انداختند:
«به خلیفه بگو دست نگهدار، که
آنچه دوست نداری رسید. آری ! مصایب بسیار بزرگ و
باورنکردنی گریبانت را گرفت. با اراده ای استوار برخیز، و
گرنه پریشانی و جنگ، شکست و فروپاشی، پرده دری و اسارت،
ضرب و قتل و غارت تو را فرا خواهد گرفت.
با همه اینها خلیفه، همّ و
غمّ خود را بر شنیدن ترانه گذاشته بود؛ درحالی که پایه های
حکومتش در حال فرو ریختن بود. مشهور است با امیر بدرالدین لؤلؤ
حاکم موصل مکاتبه و درخواست گروه نوازنده و خواننده کرده بود و در همان حال
فرستاده هلاکو آمده بود و از بدرالدین درخواست منجنیق و ابزار محاصره
بغداد می کرد ! بدرالدین گفت: به این دو درخواست بنگرید و
بر اسلام بگریید».(10)
هنگامی که به دولت ممالیک
نظر می افکنیم، شاهد کسانی هستیم که شیفته و
دلباخته دختران و کنیزکان اند و امور دولت را یکسره به کفیلان و
نایبان خود واگذارده اند؛ مانند ملک صالح اسماعیل بن ناصر محمدبن
قلاوون که کنیزان و دختران، او را واله و شیدا کرده و دل وی را
ربوده بودند. اینان در دولت حرف اول را می زدند. پادشاه با توجه به
زنان و مطربان، از تدبیر مملکت رویگردان شده بود. وی کنیزان
سیاه را ترجیح می داد. کنیزی سیاه به نام
اتفاق بود که از عشق پادشاه بهره مند بود. خوب عود می نواخت و آواز خوبی
داشت. پادشاه با او ازدواج کرد؛ درحالی که برادرش ملک شعبان عاشق وی
بود. وقتی صالح اسماعیل به سال 746ق درگذشت، برادرش شعبان به جایش
نشست و همان شب وفات با او خلوت کرد و چون ملک کامل شعبان در سال 747ق خلع و سپس
کشته شد، برادرش ملک مظفر (حاجی) به جایش نشست و همان شبی که
برادرش خلع شده بود، با آن کنیز
ازدواج کرد و کنیز برایش
آواز خواند و او چهار نگین انگشتری و شش گوهر که بهایشان
چهارهزار دینار بود، به او انعام داد و این سومین پادشاه از
پسران محمدبن قلاوون بود که با این کنیز سیاه ازدواج می
کرد و در همه دفعات یک قاضی او را به عقد یکی از سه برادر
در می آورد، با اینکه می دانست عقد باطل است؛ زیرا عِده
واجب بر زن متوفا رعایت نشده بود. این کنیز نزد این سه
برادر به درجه ای از خوشبختی و کامیابی رسید که
نمونه ای برای آن در آن زمان وجود نداشت. (11)
4 . تهاجم به جهان اسلام
در کوران حوادثی که جهان اسلام را
فراگرفته بود، حوادثی همچون تجزیه دولت های اسلامی،
فروپاشی سریع، کشمکش های دایمی میان
پادشاهان، حکمرانان، امیران و فرماندهان و نابودی یکدیگر
با جنگ بر سر قدرت و انحصارطلبی، جهان اسلام هدف حملاتی قرارگرفت که
از شرق و غرب به آن روی آوردند: از غرب، اروپای مسیحی هفت
جنگ صلیبی علیه آن به راه انداخت و در سرزمین اندلس،
حملات صلیبی اسپانیا پی درپی جریان داشت و این
جنگ ها همه به دعوت و فراخوان پاپ ها انجام می شد. از شرق نیز لشکر
مغول (تاتار) به دولت های اسلامی در بین النهرین هجوم برد
و پس از گذشت از ایران، عراق و آسیای صغیر، در آخر سرزمین
شام را در نوردید و به مصر روی آورد. هر چند ایوبیان و
سپس ممالیک توانستند جلوی این حملات را در دو پیکار معروف
حطین و عین جالوت بگیرند، جنگ قدرت میان پادشاهان [مسلمان]
و غفلت از امور دولت های کوچک و متخاصم در اندلس، سرنوشت حتمی و نهایی
را رقم زد و به فرمانروایی دولت اسلامی پس از هشتصد سال در آنجا
پایان داد.
الف) جنگ های صلیبی،
علل و عوامل آن
این جنگ ها به سه عامل به هم پیوسته
دینی، سیاسی و اقتصادی باز می گردد. ریشه
های اصلی آن نیز به قرن هفتم میلادی مربوط می
شود؛ زمانی که مسلمانان در جنگ یرموک به سال پانزدهم هجری (636
ـ 637م) بر رومیان پیروز شدند و آنان پس از جنگ هایی که
به پیروزی مسلمانان منجر شد، ابتدا از سوریه و سپس از مصر و آفریقا
عقب نشینی کردند. البته اسلام [حقوق] پیروان ادیان آسمانی
را در نظر داشت و آنان را در ذمه مسلمانان، یعنی در حمایت خود
قرار داد و [از همین رو] به اهل ذمّه معروف شدند و با آنان پیمان بست
که از جان شان حمایت و از مال شان حفاظت و از عقایدشان صیانت
کند و بتوانند در معابد خود به عبادت بپردازند؛ ازاین رو به مُعاهَد (هم پیمان)
معروف شدند. ایشان نیز متعهد شدند در قبال آن،
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 45