نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 54
صلیبی ادامه یافت و
صلیبیان مواضع [دفاعی] مستحکمی برای خود اتخاذ
کردند؛ ولی همچنان که پیش تر یادآور شدیم، نجم الدین
ایلغازی ارتقی توانست صلیبیان را از حلب بازدارد و
نورالدین بن عمادالدین زنگی توانست دمشق را حفظ کند و در جنگ هایی
هولناک، ازجمله جنگ حارم در سال 544ق و دلوک در سال 547ق و ارتاح در سال 559ق بر
آنان پیروز شود.
پس از درگذشت عاضد خلیفه فاطمی
در سال 567ق ایوبیان وارث دولت آنان شدند؛ چنان که پس از درگذشت
نورالدین بن عماد الدین به سال 569ق وارث دولت اتابکان شام گشتند و
صلاح الدین توانست پس از پیروزی بر صلیبیان در جنگ
حطین در سال 583ق بیت المقدس را باز پس گیرد.
پس از درگذشت صلاح الدین به سال
589ق حکومت ایوبیان میان پسران و پسران برادرش ملک عادل تقسیم
و به دولت های کوچکی تبدیل شد که خیلی زود فرو پاشید:
ابتدا ممالیک بحری و سپس ممالیک برجی حکومت آنان را به
ارث بردند تا سال 922ق که عثمانیان بر ممالیک چیره شدند.
در طول این تحولات که با رویدادهای
سریع همراه بود و در آن دولت هایی تأسیس شد که به سرعت
فروپاشیدند، نظام حکومتی و سیاست حاکم [بر جامعه اسلامی]
پیرو قوانینی مصوب و یا مقرراتی که حقوق و وظایف
را تعیین و رابطه حاکم و رعیت را تنظیم کند، نبود. نظام
حکومتی موروثی بود؛ یعنی حکومت باید میان
خانواده حاکم استمرار یابد و پسران بدون شرط سنی و یا اهلیت،
حاکم باشند. جانشین می توانست کودک، نوجوان یا جوانی باشد
که هیچ اطلاعی از مبانی حکومت ندارد و تابع هوا و هوس یک
نایب طمعکار و ثروت اندوز و یا یک وزیر ستمکار و خونریز
شود، و دیدیم که قدرت واقعی از عصر دوم عباسی به دست
فرماندهان ترک و سپس پادشاهان آل بویه و بعد سلاطین سلجوقی رسید.
اینان و وزیران شان گردانندگان حکومت و دارای نفوذ کلام بودند.
در دوران فاطمیان نیز از عهد مستنصر تا عاضد، آخرین پادشاه فاطمی
چنین بود و حکومت به امر نوّاب و وزرا اداره می شد؛ مانند بدرالجمالی
و پسرش افضل و طلائحی و عباس صنهاجی و طلائع بن رزّیک و پس از
او پسرش رزّیک و در آخر شاوربن مجیر سعدی. برخی از اینان
برای دیگری دسیسه می چید و به او نیرنگ
می زد تا جای او را بگیرد و اموالی را که در زمان وزارت
گرد آورده بود، مصادره کند؛ چنان که در دوره ایوبیان پس از درگذشت
صلاح الدین و در دوره ممالیک اتفاق افتاد وبه آن اشاره کردیم.
ابن مسکویه فیلسوف، در کتاب خود تجارب الامم به خوبی این
بیماری را که به جان دولت های اسلامی افتاده بود و منجر
به فروپاشی آنها شد، توصیف کرده است: «... خواننده باید دریابد
که آنچه بر این پادشاهان رفته، چیزی نبوده است جز نتیجه [اعمال
خودشان :] بی احتیاطی، غفلت از امور حکومتی، خوشگذرانی
و عیاشی، عدم توجه به گزارش گزارشگران، عدم شناخت از اهداف وزیران
و فرماندهان و امور لشکری، تکیه بر قراردادها و دولت های غیر
قابل اعتماد و نیز کم اطلاعی از احوال و سیره پادشاهان موفق
گذشته که چگونه و با چه وسیله بر مملکت و خواسته های یاران خود
کنترل و احاطه داشتند .[آنان] در درجه اول به دین تمسک می جستند که
حافظ نظام و مالک روان بود و سپس به گزارشگران مورد اطمینان و جاسوسان عادل
اعتماد می کردند که بر کارگزاران گمارده بودند و آنان را روزانه و در هر حال
زیر نظر داشتند و حتی المقدور در آنان ایجاد رعب و وحشت نمی
کردند و با هر که مدارا لازم بود، مدارا می کردند و بر او که هیچ چیز
به صلاح اش نمی آورد و دارویی برای درد درونش نبود، خشم می
گرفتند. (28)
ب) زندگی اجتماعی
زندگی اجتماعی با چند امتیاز
مشخص می شود: قومیت، مذهب و سطح زندگی. البته اسلام این
امتیازات را لغو کرد و مؤمنان معتقد به اسلام را برادر و مساوی خواند.
خداوند می فرماید: «انّما المؤمنون اخوة: (29) مؤمنان با هم برادرند»،
و معیار ایمان را تقوا قرار داد. تقوا، خویشتن داری از آن
چیزی است که نهی شده و عمل به آنی است» امر شده است.
خداوند می فرماید: «انّ اکرمکم عنداللّه اتقاکم: (30) گرامی ترین
شما نزد خداوند باتقواترین شماست». همچنین اسلام برای ثروت، امتیازی
قایل نیست و برای ناداران، در اموال دارایان سهمی
قرار داده است. ناداران عنصر مهمی در رشد ثروت هستند؛ ازجمله کارگران و
روزمزدان اند که درآمدشان برای زندگی کافی نیست و دیگر
ازکارافتادگان اند که عمری کار کرده اند و پیری یا بیماری
باعث ازکارافتادگی شان شده است. اینها در اموال دارایان سهم
دارند که از زکات به آنان داده می شود. معنای زکات هم نماء (افزایش)
است؛ یعنی دارا از آنچه در سال به مالش افزوده شده، می دهد تا این
افزایش ادامه یابد. البته این غیر از صدقات [مستحبی]
است که مؤمن بر اثر ایمان و نوع دوستی به ناداران می پردازد.
با این همه، زندگی اجتماعی
[مسلمانان] بر خلاف مقررات اسلام جریان یافت. تخم اختلافات قومی
در زمان امویان پاشیده شد و در دوره عباسیان با برمکیان
از ایران در زمان هارون الرشید، بروز یافت که امور دولت را به
آنان وابسته ساخت و در زمان مأمون با آل سهل بروز یافت که آنان را به وزارت
برگزید، با آنان ازدواج کرد و بر خراسان که زادگاه اصلی شان بود،
گمارد؛ سپس پدیده امتیازات در عصر دوم عباسی توسط امیران
ترک پس از اقدام به قتل خلیفه متوکل
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : --- جلد : 3 صفحه : 54