responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 56

این نیزه ها و شمشیرها در دست سلحشوری مبارز از ما باشد یا در دست آهنگری».(33)

 

[چنان که ملاحظه می کنید] شاعر، سربازانِ مردمی را به قُطاعه (وامانده)، بُرایه (تراشه)، حکایه (قصد)، خیال (رؤیا)، غُساله (ته مانده) و زُباله (آشغال) تشبیه می کند و می گوید: ما را از همه چیز عاری و سوار استران کردند و به ما نیزه هایی دادند که برای ضربه زدن کارایی نداشت و فرق نمی کرد که در دست جنگجوی دلاوری از ما باشد یا در دست آهنگری.

 

با این همه، طبقه فقیر که اکثریت جامعه را شکل می دهد، کارهای مشکل بر دوش اوست و چون قحطی شود و وبا شیوع یابد، گرسنگی آنان را ناچار به خوردن گوشت حیوان و یا انسان مرده می کند. از این طبقه ادیبان و شاعرانی وجود داشتند که درها به رویشان بسته شده بود و با اشعار خود به شرح فقر خود می پرداختند؛ به گونه ای که دل ها برایشان می سوزد (و این حالت شامل طیف گسترده ای از آنان می شود)؛ ازجمله شعر حسن بن شاور است که در آن می گوید:

 

«ای قفل دَرِ روزی ! ای که همیشه مشکل باز می شوی ! آنقدر سخت باز می شوی که ناچار باید یا به مکر و حیله باز شوی و یا خُرد و شکسته شوی».

 

وی در مورد بی نوایی خود نیز که او را از داشتن جامه هم محروم کرده است، می گوید:

 

«و برهنه شده ام با این فقر و پیری که می بینی و خواب از چشمانم ربوده شده. هیچ کس جز خودم خواهان لباس های من نیست. من همان پیرمرد فقیر برهنه ام».(34)

 

و اینک شعر کمال الدین بن اعمی که خانه محل سکونت خود را توصیف می کند:

 

«خانه ای که من در آن سکونت دارم، کمترین ویژگی اش این است که حشرات در گوشه و کنار آن بسیارند. خیر از این خانه رخت بربسته، ولی شر از همه طرف به آن رو آورده است».

 

وی پس از آنکه انواع حشرات و جانوران جونده خانه را برمی شمارد، می گوید:

 

«خانه ای که در آن جنّ تا صبح به حفاظت از خود مشغول است و با زبان های مختلف سوگواری می کند. چه شب ها که در آن تنها به سر بردم و چشمانم از شوق صبح اشک می ریخت، و می گفتم ای خدای آسمان های بلند ! ای روزی دهنده وحوش در دشت و صحرا ! مرا در جهنم دنیا منزل دادی، پس در آخرت مرا در بهشت جاودان ساز، و پراکندگی حال مرا خیلی زود با کسی که دوستش دارم، جمع کن ای آن که ارواح را پس از پراکندگی جمع می کنی».

 

این اختلاف فاحش در میان طبقات جامعه، نمی تواند وحدت
واقعی را میان افراد آن برقرار سازد و به هدف مشترک برساند. طبقه حاکم ـ اگر شماری آدم خوب را از آن استثنا کنیم ـ همواره مشغول دعوا بر سر حکومت بوده اند. اگر دولت های اسلامی با هم کنار می آمدند و هم پیمان بودند و با مردم رابطه ای داشتند که پشتوانه آن عقیده واحد و مذهب واحد بود و صف مقاوم واحدی تشکیل می دادند، هرگز صلیبیان نمی توانستند پا به سرزمین شام بگذارند و در طول دویست سال اماکن مقدس آن را آلوده سازند و مغولان قدرت نمی یافتند و امکان نداشت شرق اسلامی را درنوردند و هزاران انسان بی گناه را بکشند و با میراث تمدن اسلامی بازی کنند؛ چنان که در بغداد کتاب های کتابخانه ها را به آب ریختند و هر یک از بزرگان دانشمند را که یافتند کشتند.

 

این گوشه ای ناچیز از زندگی اجتماعی در عصری است که رویدادهای آن را به نگارش در می آوریم و آن هم دنباله عصر گذشته خود است. از همین دوره است که ریشه تمام بدبختی های اسلام گسترش می یابد و عامل درگیری های فرمانروایان و جدایی و پراکندگی مسلمانان در میان دولت های متخاصم می گردد و مذاهب و فرق مختلف به وجود می آید و در این کشمکش ها حقیقت اسلام فدا می شود و نور تابناک آن به خاموشی می گراید و از آثار آن جز شعارهایی که از روح ایمان خالی است، باقی نمی ماند.

 

ج) زندگی ادبی

 

زندگی ادبی متأثر از زندگی اجتماعی است. تصویر زندگی با تمامی مظاهر آن در زندگی ادبی ـ اعم از نثر و نظم ـ و آنچه به این دو وابسته است، مانند ادبیات، لغت و بیان بازتاب می یابد. نثر و نظم گزارشی صادقانه از زندگی اجتماعی عصری است که در آن رشد کرده اند. گاه نیز تعبیر شعر صادقانه تر است؛ زیرا سرچشمه آن عاطفه حساسی است که شاعر خواسته ها و شادی های خود را در آن دنبال می کند؛ دردها و رنج های خود را در آن می نگارد و از آرزوها و اهداف خود سخن می گوید؛ با نغمه هایی که گوش را می نوازد و دل را می رباید. هر دو نوع ادب، نثر و نظم در عصر اموی رشد یافت و در عصر اول و دوم عباسی به همراه دگرگونی های اجتماعی و اقتصادی به اوج خود رسید و سپس با پراکندگی دولت های اسلامی و تن دادن به سلطه قومیت های مختلف در سراشیبی سقوط قرارگرفت. در نتیجه، نثر از قالب سلیس خود که معنا در آن ریخته می شد و به صورت شمش طلا درمی آمد، به سجعی ملال انگیز و مغالطه ای گنگ و مبهم تبدیل گشت؛ درحالی که زیبایی ها و آرایه های لفظی بسیاری در آن به کار برده می شد و پدیدآورندگان به صورت اغراق آمیز آن را تزیین می کردند و [در مقابل، از نظر معنا] تا حد بسیاری به تملق و چاپلوسی، تمنّا و

نام کتاب : رویدادهای تاریخ اسلام نویسنده : ---    جلد : 3  صفحه : 56
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست