نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 143
شیرین از مفاخر شهر خویش بود که اهل نسف و دیگران از وی روایت کرده اند. ابوالحارث اوایل رجب سال 315 هجری از دنیا رفت. آثار وی بدین قرار است: البستان، العجایب، اخبارالحسن والحسین علیهماالسلام ، المقتل، مفاخرة أهل کس ونسف، 1 الانساب. 2
پی نوشت ها
[1] ـ الانساب 5 / 588. 2 ـ معجم المؤلفین 2 / 240.
دیگر منابع: معجم البلدان 5 / 371؛ اللباب فی تهذیب الانساب 3 / 359؛ هدیه العارفین 1 / 203.
سیدمهدی حسینی عربی
اسماعیل ـ اسماعیلی
اسماعیل ـ اسماعیلی (333 ـ 396ق)
ابوسعد اسماعیل بن احمدبن ابراهیم اسماعیلی گرگانی
وی اهل گرگان بود1 و در سال 333 هجری به دنیا آمد. از پدرش احمد و نیز از ابوالعباس اصمّ، ابواحمدبن عدی و احمدبن کامل قاضی حدیث شنید. ابومحمد خلاّل، ابوالقاسم تنوخی و حمزه بن یوسف سهمی از شاگردان وی بودند. 2 ابوسعد چندین بار به بغداد رفت که بار آخر در زمان حیات ابوالحسن دارقطنی بود. وی فردی موثق، فقیه در مذهب شافعی، 3 از پیشگامان در فقه اصول فقه و کتابت و کلام بود. او مدت طولانی، فقه تدریس کرد و افراد بی شماری از گرگان و طبرستان و سرزمین های دیگر از مجلس درسش بهره مند شدند. سهمی گوید: در سال 384 هجری با ابوسعد به حج رفته و در راه بازگشت به وطنش او را همراهی کرده است. ابوسعد مسند مالک بن انس را جمع کرد و درباره علم اصول فقه، کتاب بزرگی با عنوان تهذیب النظر نگاشت. الأشربه نام اثر دیگر اوست. اسماعیلی سرانجام در سال 396 هجری در 63سالگی از دنیا رفت. برادرش ابونصر اسماعیلی در صحرای باب الخندق بر او نماز گزارد و در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد. 4
پی نوشت ها
[1] ـ الاعلام 1 / 308. 2 ـ سیر اعلام النبلاء 17 / 87. 3 ـ تاریخ بغداد 6 / 309. 4 ـ تاریخ جرجان 147.
حاجی خلیفه، اسماعیل را از آگاهان به تعبیر خواب ذکر کرده که کتابی در این زمینه داشته و در سال 360 هجری از دنیا رفته است. 1 اطلاع دیگری از او به دست نیامد.
وی اهل فاراب یا همان اترار (شهری بر ساحل غربی رودسیحون واقع در نُه فرسنگی جنوب شرقی ترکستان) بود. 1 تحصیلات خود را نزد دایی خویش، اسحاق فارابی آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل، راهی بغداد شد که در آن زمان مرکز بسیاری از علوم متداول روز بود. او در حلقه درس ابوعلی فارسی و ابوسعید سیرافی از بزرگان علم نحو و ادب بغداد شرکت جست و ادبیات را به کمال رساند. 2 پس از آن برای فراگیری دانش لغت به سرزمین حجاز سفر کرد و مدتی در میان قبایل عرب از جمله دو قبیله ربیعه و مضر به سر برد و لغات را به صورت مستقیم فرا گرفت. جوهری در جستجوی دانش به ویژه ادبیات و لغت، سختی های غربت را بر جان می خرید و سفر را بر حضر ترجیح می داد. وی خطی بسیار نیکو داشت و از ذوق شعری نیز بی بهره نبود. صفدی و یاقوت برخی اشعار او را نقل کرده اند. 3 جوهری پس از کسب تحصیلات فراوان به خراسان بازگشت و در مسیر مراجعت، مدتی را در دامغان در محضر ابوعلی حسن بن علی، از کاتبان برجسته و بنام آن شهر به سر برد و ابوعلی وی را اکرام تمام کرد و از ادبیات و خط خوش ابونصر بهره برد و سرانجام او را با احترام کامل، روانه نیشابور کرد. جوهری از آن پس در نیشابور اقامت گزید و با عزت و احترام زیست و به تدریس، تألیف و تعلیم خط و کتابت قرآن اشتغال داشت. 4 ابواسحاق صالح ورّاق را از شاگردان او دانسته اند. 5 بر پایه روایتی، وی در پایان عمر به اختلال حواس یا نوعی جنون دچار شد و به قصد پرواز بر فراز بام رفت و چون پرندگان بر زمین فرود آمد و در دم جان سپرد. 6 در تاریخ
نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 143