نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 197
ابن روح در نیمه اول سده سوم هجری به دنیا آمده باشد. آنچه محل تأمل است، آنکه شیخ طوسی در باب اصحاب امام عسکری علیه السلام از وی نام نبرده است. ابن روح در زمان نایب دوم، ابوجعفر محمدبن عثمان عمری (م. 305ق) از وکیلان و دستیاران نزدیک او قلمداد می شد و بر املاک او نظارت داشت و اسرار دینی را از جانب او به رؤسای شیعه می رساند. ابوجعفر به خاطر روابط صمیمی که با وی داشت، اسرار زندگی اش را نیز به حسین بن روح می گفت. 10 ابن روح همچنین واسطه میان سفیر دوم و دو نفر از وکیلان کوفه به نام های ابوجعفر زجوزجی و ابوغالب زراری بوده است. 11 درعین حال برخی روایات دیگر بیانگر آن است که ابوجعفر عمری در بغداد به غیر از نوبختی، حدود ده دستیار و وکیل دیگر داشته که همه آنها از نوبختی به سفیر دوم نزدیک تر بودند و بزرگان شیعه نیز بر این باور بودند که پس از ابوجعفر، نیابت خاصه در یکی از آنان به نام جعفربن احمدبن متیل یا پدر او قرار می گیرد؛ با این حال عَمری در حضور بزرگان شیعه همانند ابوعلی محمدبن همام اسکافی، ابوعبداللّه بن محمد کاتب، ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی و ابوعبداللّه حسن بن علی وجناء نصیبی به امر ناحیه مقدسه، حسین بن روح نوبختی را به جانشینی خود انتخاب و معرفی کرد. 12 انتصاب ابن روح به نیابت خاصه با پذیرش و استقبال بیشتر بزرگان شیعه روبرو شد و تنها انگشت شماری مانند محمدبن فضل موصلی، منکر وکالت و نیابت وی شدند. موصلی مدعی بود اموال و وجوهات شرعی به غیر محل خود داده می شوند. اما وی نیز سرانجام در سال 307 هجری توسط حسن بن علی وجناء به بغداد آورده شد. این دو در بغداد با توافق هم، نامه ای بی رنگ نوشتند و به منظور پاسخگویی به نامه به حضور ابن روح رسیدند و هنوز بر سر سفره بودند که ابن روح پاسخ نامه و پرسش های آنان را که بیانگر آنچه در نهاد آنان بود، به آنان تقدیم کرد. موصلی با دیدن این صحنه، به نیابت ابن روح یقین کرده با چشم گریان از او حلیت خواست. 13 ابن روح با درایت و زیرکی و شایستگی تمام و با به کارگیری روش تقیه به خوبی به انجام وظیفه و رسیدگی به امور شیعیان پرداخت. در پیش گرفتن تقیه از سوی ابن روح در نیمه اول سده چهارم، بیانگر فضای پر بیم و هراس برضد شیعیان در بغداد است. شدت عمل او در تقیه تا آنجا بود که وقتی شنید یکی از دربان های او آشکارا معاویه را لعن کرده، بی درنگ او را از کار برکنار کرد و هرگز حاضر نشد او را بر سر کار خود بازگرداند. 14 شیخ طوسی موارد دیگری از تقیه او را نیز آورده که نشان می دهد چگونه عامه، او را از خود می دانستند. 15 ابن روح به تصدیق مخالف و موافق، از فهیم ترین و عاقل ترین مردم روزگار بوده16 و نفوذ فراوانی بر اعیان و اشراف و درباریان دربار عباسی به ویژه مقتدر عباسی (خلافت 295 ـ 320ق) و مادرش سیده داشته است. 17 روشن است که وی از این نفوذ که حاصل به کارگیری روش تقیه از جانب او و زیرکی و درایتش بود، در راستای بهتر انجام دادن وظیفه سنگینی که بر دوشش قرار داده بودند، استفاده می کرد. پاسخگویی به پرسش های شرعی و اعتقادی18 و شبهه ها19 و همچنین رساندن برخی حاجت های شیعیان به امام و گرفتن پاسخ از آن حضرت که در قالب توقیعاتی از ناحیه مقدسه بر دست او صادر می شد، 20 اثبات زنده بودن حضرت حجت علیه السلام برای آن دسته از شیعیان که به وجود حضرت باور قطعی نیافته بودند و پنهان داشتن نام و مکان امام21 از وظایف و کارهای وی در دوران نیابت بود. همچنین مبارزه با مدعیان دروغین نیابت، همچون ابوطاهر محمدبن علی بن بلال، حسین بن منصور حلاج و محمدبن علی شلمغانی معروف به ابن ابی عزاقر که در دوران او سر برآوردند، از وظایف و فعالیت های حسین بن روح است. 22 از نکات مهم در زندگی ابن روح در دوران نیابت، به زندان افتادن وی در سال 312 هجری است که پنج سال را در حبس گذراند. 23 برخی علت حبس او را خودداری از تحویل اموالی دانسته اند که در اختیارش بود. 24 به نقلی دیگر، حسین بن روح به مکاتبه و همکاری با قرمطیان متهم و دستگیر شد؛ ولی با زیرکی از خود دفاع کرد. 25 به هرحال در دوران حبس نیز رابطه ابن روح با امام قطع نشد و در همان حبس، توسط رابطانی که داشت، به اداره امور می پرداخت؛ از جمله توقیعی است که در سال 312 هجری از طریق او در طرد و لعن شلمغانی صادر شد. 26 با آغاز نیابت حسین بن روح، شلمغانی که از فقهای شیعه بود، رابط میان حسین بن روح و برخی وکیلان مانند ابوغالب زراری قرار گرفت؛ 27 اما حسادت28 و جاه طلبی او سبب شد به تدریج به انحراف کشیده شود. انحراف شلمغانی پیش از سال 311 هجری آغاز شد؛ اما با حبس و غیبت حسین بن روح به اوج خود رسید. شلمغانی با ادعای بابیت، نیابت خاصه و برخی عقاید باطل دیگر موجب شد ابن روح از زندان، نامه ای مبنی بر ارتداد و لعن او به یکی از رابطان خویش به نام
نام کتاب : دائرة المعارف مؤلفان اسلامی نویسنده : --- جلد : 2 صفحه : 197